این امین رستگاری و درستکاری، پای به میان گذاشته است
انتشار: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس - حافظخبر - هنرشیراز -
بسم الله الرئوف
محمد، پور عبدالله، بر درازنای تاریخ انسان، زاده میشود. آن گاه که تاریکی نادانی و ستم، همه را فراگرفته است. دانشمندان، بر گردههای مردم سوارند و ستمپیشگان و زراندوزان برگردههای آنان سواره میروند. خسرو و قیصرها، بر ستمپیشگی خویش، در کارزارند و از هم پیشی میگیرند و مردمان خسته از جنگها و نامردمیها، نمیدانند به کجا و بر کدام فرهنگ و آیین، چنگ اندازند، تا شاید راهی برای رهایی و آزادی بیابند.
محمد، این فرزند بیابانهای گرم و سوزان، این کودک چوپان، این بازرگان روزهای نوجوانی، این پهلوان آزاده مکه، این امین رستگاری و درستکاری، پای به میان گذاشته است. از پیمان حلف الفضول تا پیمان حدیبیه، میآموزد که خود دانشگاه انسانسازی است.
او یتیمی است که میآید تا مدینهاش را با دادگری، آزادگی، آگاهی، دانایی، اندیشهورزی، برابری، برادری و یگانگی بسازد.
او آمده است تا دیگران را، تا همه تاریخ را، تا همه انسانها را به یک سخن بخواند: تنها بر پیشگاه یگانه آفریدگار پروردگار جهان، پیشانی بسایید. بر داد باشید که آزادی را از داد به آزادگی آورید؛ که آن آفریدگار، شما را آزاد آفرید، پس بر خویش و بر دیگران ستم نکنید.
این سخن در گوش جهان پیچید... کنگرههای کاخهای ستمگران خاور و باختر به لرزه درآمد و شیاطین از بلندای آسمان بر زمین افتادند.
آی جهان، مگر محمد که بود و چه گفت؟ که امروز این همه بر او میتازند؛ گاهی بر دشمنی او و گاهی بر دوستی او.
او یک سخن داشت: یگانه جهان، یگانه مهرآفرین مهرافروز، مردمان را به مهر میخواند که فرمود: الحمد لله رب العالمین؛ الرحمن الرحیم...
و محمد، این آیینافروز مهربانی و رحمت و بخشایش، از راه میرسد.
چه جشنی و سروری از این بالاتر که در زادروز آن مهربان پیامبر مهرافروز، شاد و خجسته باشیم.