انتخابات 7 اسفند 94
انتخابات هفتم اسفندماه، یعنی انتخابات های دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری، پس از ماه ها برگزار شد. در این انتخابات بنده به عنوان ناظرمسئول شورای نگهبان، وظیفه پاسداری از آرای مردم را در حوزه انتخابیه دبیرستان شهید بستانپور کازرون را بر عهده داشتم.
انتخابات هفتم اسفندماه، یعنی انتخابات های دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری، پس از ماه ها برگزار شد. در این انتخابات بنده به عنوان ناظرمسئول شورای نگهبان، وظیفه پاسداری از آرای مردم را در حوزه انتخابیه دبیرستان شهید بستانپور کازرون را بر عهده داشتم.
انتخابات این دوره مجلسین، چنانکه قبلاً هم گفته ام، نسبت به انتخابات های دیگر بخصوص انتخابات های این مجالس، بسیار متفاوت بود.
برخی از تفاوت های این انتخابات را در مطلب پیشین بیان کردم. اما اکنون می خواهم به برخی از مسایل دیگر اشاره کنم که بیشتر مربوط می شود به چگونگی برگزاری انتخابات...
صبح جمعه، ساعت 6 به سمت فرمانداری حرکت کردیم و طبق معمول انتخابات های قبلی، لوازم مربوطه را تحویل گرفتم و راهی حوزه انتخابیه شدم.
این بار هم مثل انتخابات قبلی مجلس شورای اسلامی، یکی از اعضای هیات اجرایی انتخابات از معلمان دوران دبیرستانم بود. در تمام این 12 سالی که به عنوان ناظر انتخابات با هیات نظارت و بازرسی بر انتخابات شورای نگهبان همکاری می کنم، تنها در انتخابات های مجلس، افتخار این را داشته ام که در کنار معلمان دوران مدرسه باشم. در انتخابات مجلس نهم، جناب آقای موسوی، مشاور و معلم پرورشی سال سوم دبیرستانم را همراهی می کردم و این دوره جناب آقای بهشتی معلم جغرافیای سوم دبیرستانم را یاری می کردم.
آقای بهشتی حالا بازنشسته شده است. اما مثل سابق هنوز سبیل شاه عباسیش زینت بخش چهره دل نشینش بود. هنوز هم همان شوخ طبعی را داشت. آقای بهشتی از همان ابتدای صبح مهرهای هیات اجرایی را برداشت و صندلی زد و نشست تا شناسنامه های را مهر کند. کاری که تا پایان رأی گیری انجام داد. صبح بود که دوست عزیزم رحیم زارع، به عنوان خبرنگار وارد حوزه انتخابیه ما شد تا از روند انتخابات رأی گیری کند. هرچند آن زمان حوزه انتخابیه خلوت بود. این شد که از او خواستم تا از من و آقای بهشتی عکس بیندازد و البته ایشان هم عکس را گرفت. هرچند هنوز به دست خودم نرسیده است. از آقای بهشتی دیگر این که مانده بودیم آیا این که صدایش می زنیم خلاف قانون است یا نه؟ چرا که آقای آیت الله دکتر احمد بهشتی یکی از نامزدهای انتخابات مجلس خبرگان رهبری بود. این مطلب البته از دید یکی از بازرسان پنهان نماند و گفت این دیگر چه مسخره بازی است که در می آورید؟ و ما هم در جواب گفتیم کارت آقای بهشتی را چک کن. رفت و پنهانی کارتش را دید و خیلی آرام بدون هیچ حرفی از حوزه انتخابیه خارج شد.
در روند انتخابات برخی مسایل است که لازم می دانم بیان شود.
سرکار خانم ریحانه رهنورد مطلبی را جهت درج در هفته نامه شهرسبز ارسال داشته است که نشان دهنده برخی شبهات می باشد.
این نکته را نیز بیان کنم که به شخصه قایلم هر فردی به خصوص نسل جوان سعی کنند برای یک بار هم شده است به عنوان ناظر یا مجری انتخابات فعالیت داشته باشند تا خیلی از مسایل برایش حل شود.
متن مطلب سرکار خانم ریحانه رهنورد در زیر می آید(لازم به ذکر است که این مطلب تا کنون در جایی درج نشده است):
"به نام خدا
"سخنی با دوستان پشت میز نشین حوزه های اخذ رای"
از همان روز قبل از انتخابات و به لطف شبکه های اجتماعی معلوم بود قرار است حماسه آفرینی شود.مردم می خواستند بیایند و آمدند هم.
جمعه صبح،همان دقایق اولیه شروع رای گیری بود که در محل اخذ رای حضور به هم رسانیدیم تا مثل نماز اول وقت تکلیفمان را ادا کنیم اما متاسفانه استقبال نه چندان گرمی که از ما شد نه تنها شور و شعفمان را در رقم زدن سرنوشت کشورمان از ما ستاند بلکه اعصابمان را تا مرز خورد شدن هم پیش برد.
همین که شناسنامه مان را دادیم دستشان با دست کشیدن به جلدش و نگاهی مشکوکانه که بین عکس و چهره مان بالا و پایین می شد اذعان داشتند که شناسنامه مورد دارد و بعضا تقلبی ست!!!
شناسنامه ی رسمی ثبت احوال،بعد از سه دوره رای دادن حالا مشکل دار از آب درآمده بود!این اولین بار بود که متوجه شدم شناسنامه ام به شناسنامه های تقلبی می ماند.اگر موردی داشت که ادوار پیشین هم نباید اجازه رای دادن می دادند و آن سه مهر آخر شناسنامه دلیلی بر این ادعا بود که شناسنامه مان عاری از هرگونه شک و شبهه ای ست.
ما را یک لنگه پا هنگام ادای واجب شرعی نگه داشتند تا با رییس حوزه و به تبع آن با مقامات بالاتر مشورت صورت گیرد و اجازه صادرگردد.
وظیفه شناسیِ از آن برِ بام افتاده دیگر داشت حوصله مان را سر می برد که رییس حوزه آمد و پس از یک دست بازی بیست سوالی که آخرین بار کِی رای داده ای؟...خانه تان کجاست؟ و آیا شناسنامه المثنی ست یا نه؟افتخار دادند و در حالی که هنوز شکشان رفع نشده بود شناسنامه ما را رد کردند و دادند دست نفر بغلی و فرآیند طی شد با یک منتی که امسال می گذاریم رای بدهید ولی دفعه بعد با این شناسنامه نمی گذارند رای بدهید.ما هم گفتیم که شناسنامه ها عوض خواهد شد...
حالا گیریم که شناسنامه مان را هم عوض کردیم،مثل یکی از دوستان که با شناسنامه طرح جدید رفت و عزیز پشت میز نشین هر دو مهر را بجای صفحه انتخابات زد توی صفحه ی مهرهای اضطراری!!!
اینکه دردسرمان با چنین اشتباه فاحشی برای دفعه ی بعد به مراتب بیش از این بار خواهد بود.
اخبار واصله به همین دو سه مورد ختم نشد و دوست دیگر اذعان داشت در حوزه اخذ رای ای که وی رفته به عکس شناسنامه اش گیر داده شده که خودت نیستی و حالا بیا و ثابت کن که خودمم.
یا مثلا بهت نمی خورد اهل شهری باشی که توی شناسنامه ات نوشته!
و سوالاتی از این دست که آدم می ماند چه جوابی دهد.
لیکن دیگر بیشتر پیگیری نکردم که بدانم چند جای دیگر چند نفر دیگر با مشکلات این چنینی برخورد داشته اند ولی عزیزان پشت میز نشین! درست است که حساسیت کار بالاست و تلاشتان این است که درصد تقلب به صفر رسد ولی...
لطفا دیگر بهانه بنی اسراییلی نگیرید و بدانید که شناسنامه المثنی رویش نوشته المثنی و لااقل قبل از انتخابات با انواع مختلف شناسنامه ها آشنا شوید که خللی در روند حماسه آفرینی ملت ایجاد نشود و موجب تکدر خاطر مردم همیشه در صحنه نگردد و جوری نباشد که خدای نکرده با پرداختن به مسائل پیش افتاده و صرف انرژی تان برای موارد این چنینی،حواستان از متخلفین اصلی پرت شود.
وظیفه شناسی و دقیق بودن ستودنی ست ولی دیگر خودتان به مدرکی که خودتان تنظیم کرده اید و داده اید دست مردم مشکوک نباشید.خب آدمیزاد است بهش بر می خورد و ممکن است صدایش برود بالا،شما هم بر اثر فشار ناشی از کار و حساسیت ماجرا،خسته...امکان دارد صحنه ای پیش بیاید که موجب خدشه دار شدن پیکره حماسه شود.
بهرحال که جمعه گذشت...صف ها به درازا کشید...مردم سهم خود را ادا کردند و هفت اسفند نود و چهار به روزی حماسی بدل گشت و در تاریخ ثبت شد.باشد که در سال های آتی بیشتر به مردمی که پشتوانه این مملکت هستند و باید بودنشان را روی سر نهاد احترام گذارده شود.ان شاء ا...
زیاده ایام و من الله توفیق"
هر چند خود ناظرمسئول بودم، اما در طول روز به خصوص وقت نماز و نهار یا شام یا قضای حاجت و استراحت جای یکی از ناظرها عمل می کردم تا آن ناظر خسته نشود. خب بالتبع یکی از کارهای نظارتی شورای نگهبان طبق کتاب شرح وظایف ناظرین در انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی چاپ سال 1394 صفحه 8 کنترل شناسنامه هاست. اتفاقاً برای خودم این اتفاق افتاده است که وقتی داریم شناسنامه های را چک می کنیم، برخی افراد به خصوص خانم ها بهشان برمیخورد هرچند با توجه به تجربه این امر را به خانم ناظر شعبه سپردم تا کمتر بدبینی ایجاد شود. اما باز هم برخی افراد بدبینی داشتند. بخصوص وقتی خودم لحاظتی مجبور بودم که شناسنامه ها را کنترل کنم. مثلاً خانومی که شناسنامه اش را چک کردم، وقتی برای مطابقت عکس به چهره اش نگریستم اخم هایش را خیلی بدجور در هم انداخت اما خب وظیفه ما بالاتر از این اخم هاست که بخواهیم با این برخوردها خود را عقب بکشیم. یا مثلاً به یاد دارم در یکی از انتخابات های اول، ناظرمسئول ما، بنده را مسئول چک کردن شناسنامه نمود. یکی از خانم های جریان ابطحی، آمده بود رأی بدهد. خب مجبور بودم که چهره اش را شناسایی نماییم. وقتی از ایشان خواستم تا روبنده را بردارد بسیار ناراحت شد. لذا با مشورت ناظرمسئول، خانم ناظر صندوق را برای شناسایی فرستادیم تا در شبستان مسجد آن خانم روبنده را بردارد تا شناسایی شود.
مردم عزیز باید این مسائل را درک کنند که ناظرین و مجریان انتخابات در طول تقریباً بیش از 24 ساعت علی رغم تمام خستگی و سختی، تلاششان بر این است که خدای ناکرده اتفاقی نیفتد و بتوانند از آرای مردم پاسداری کنند. هرچند علی رغم تمام این تلاش ها دست آخر تخلفاتی اتفاق می افتد که واقعاً هیچ ناظر و مجری نمی تواند جلوی آن را بگیرد. در واقع می توانم بگویم ما سعی مان را می کنیم اما تمام این تلاش تنها باعث کاهش تخلفات می شود. پس ناراحتی ندارد که کسی کارش را انجام دهد.
این نکته نیز لازم به توضیح است که برخی افراد به دلیل تغییر چهره و عدم تغییر عکس شناسنامه یا کارت ملی و نداشتن کارت شناسایی دیگری خیلی طبیعی است که دوستان ناظر و اجرایی به شک بیفتند. مثلاً پسری که ادعا می کرد شناسنامه از آن خودش است اما وقتی مشکوک شدیم مشخص شد که شناسنامه از آن کس دیگری است و خب بالتبع شناسنامه توقیف شد. این در حالی بود که عکس شناسنامه بسیار به فرد شبیه بود. این را نیز بگویم که در یکی از انتخابات های قبلی خودم دیده بودم وقتی خواستم شناسنامه عزیز را به دلیل این که یک بار رأی داده است توقیف کنم و آن فرد قسم می خورد که اشتباه می کنید و رفت و اندکی بعد با کس دیگری آمد و او شناسنامه اش را نشان داد که مهر خورده بود که متوجه شدم که یکی از فامیل های آن فرد نه تنها شباهت بسیار زیادی با آن عزیز دارد که حتی نام و فامیلی شان نیز یکی است. این مسئله در نقاط روستایی که بیشتر ازدواج های درون فامیلی است بسیار زیاد دیده می شود. اما این مسئله باعث نمی شود که ما بخواهیم با تساهل و تسامح برخورد کنیم.


آرامگاه پیر بَنکی در آستانه ویرانی
آیا صفرهای پول ملی پرواز میکنند؟
هشیار باشیم؛ آتشبس، پایان جنگ نیست!
آشنایی با زندگی شهید پرفسور سعید برجی
به پیشواز نبرد آغاز میگردد
آشنایی با شهید پرفسور عبدالحمید مینوچهر
آشنایی با زندگی شهید پرفسور سید امیرحسین فقهی
آشنایی با آیتالله دکتر احمد بهشتی
سحرگاهان سعدیه
انقلاب ما، انقلابی از نهاد مردم بود
سرمای زمستانی شیراز با کمترین بارش
نگاهی به جلد کتاب کارگاه نوآوری و کارآفرینی؛ پایه یازدهم
نابودی سنگگورهای تاریخی کازرون
گلبوسه
ترور 4 دانشمند هستهای استان فارس در حمله رژیم صهیونیستی
شما در مقابل بیآبی و گرسنگی و شکنجه مقاومت کردید ما در مقابل نگاهها
رویداد آیینهها؛ آشنایی و بررسی آثار بابافغانی شیرازی
رویداد آیینهها؛ آشنایی و بررسی با شاه داعی الله شیرازی، عارف و شاعر سده نهم
در دومین رویداد ادبی آیینهها روی داد؛ آشنایی با مولانا محمد طالب جاجرمی
به بهانه آغاز هفته کتاب و کتابخوانی؛ پاسداشت دکتر منوچهر کیانی در رویداد صحبت یار
پاسداشت نزدیک به 30 چهره فرهنگ و هنر فارس در نیمسال نخست 1402
صدور مجوزهای فرهنگی هنری مجازی شد/ مهلت سامانه ای کردن تا پایان آبان
رونمایی از کتاب به ژرفای زیبایی
بررسی روابط عمومی از دو زاویه دانش و کارآیی
پاسداشت تلاشهای 100 چهره فرهنگی و هنری در رویداد صحبت یار 1401
پاسداشت بیش از ۴۰ فرهنگور و هنرمند فارس در رویداد صحبت یار
کارگردان نمایش اسب قاتلین: جشنوارهها بستر بالندگی هنری و اندیشهورزی
برگزاری کارگاههای توانمندسازی انجمنهای ادبی در فارس
طرح ویژه حمایت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی از مستندسازان استان
«رموزالعاشقین» آغازگر رونماییهای هفته کتاب شد
گشت و گذار در مسجد جامع وکیل شیراز
چهارصد و هجدهمین نشان ملی مفاخر در دستان حکیمی از فسا
آشنایی با برخی از گلهای بهاری فارس
نوروز؛ نفسِ تازهٔ زمین و رستاخیز طبیعت
رویش دوباره زندگی در نوروز 1404
برفگاه سپیدان در روزهای پایانی اسفند
یک روز بارانی در شیراز : عشق و زیبایی در میان قطرات باران
گذری بر مناطق گردشگری کازرون
کاروانسرای خان زنیان
روستای دیکانک و گاوکشک
خشونت چیست؟
کودتای نظامی مصدق علیه شاه!!!
اردیبهشت های نعیم
حرم شاهچراغ
مهدویت، از حقیقت تا انحراف!!
باستان گرایی خوب یا بد؟
باغ سیب و به خانه زنیان
سفری با عطاهای فراموش نشدنی
خوانش نمایشنامه شب یلدا
خانه ای قدیمی در کازرون
منطقه چرامکان
گل انار
بهار در بهشت زهرای کازرون
سعدیه
چنارفاریاب
سیب بود و آب بود و مهربانی
استقبال مردم شیراز از شهدای گمنام
عزاداری محرم در حسینیه کازرونی های مقیم شیراز
باغ ارم
پارک جنگلی مرتضی علی در شیراز
چرا باید از روحانی بترسیم؟/خطر را جدی بگیرید!
انتخاب مسئول گروه قرآنی زنیان
شاخه اما بگریست
بچه محلمون آقا محمد
تاسوعای 1396 هجری کازرون
شکوفه های آخورک
دشت برم نوروز97
شکوفه های بهاری پرتقال
مناطق گردشگری شیراز
مصدق و نهضت تنگستانی ها
جنبش کتابخوانی در خانه زنیان
حافظیه
یک جامانده کربلای ۴ از اروند گفت
روستای کهمره سرخی
حضرت عباس مدد کن مدد
خداقوت.