نگاهی به جلد کتاب کارگاه نوآوری و کارآفرینی؛ پایه یازدهم
کتاب کارگاه نوآوری و کارآفرینی برای پایه یازدهم دورۀ دوم متوسطه رشتههای فنی و حرفهای و کاردانش در 160 صفحه با 5 پودمان است.
در زیر نگاهی داریم به طرح جلد این کتاب.
کتاب کارگاه نوآوری و کارآفرینی برای پایه یازدهم دورۀ دوم متوسطه رشتههای فنی و حرفهای و کاردانش در 160 صفحه با 5 پودمان که شامل:
1-حل خلاقانه مسئلهها: 6 جلسه در 38 صفحه با 16 فعالیت
2-نوآوری و تجاریسازی محصول: 6 جلسه در 38 صفحه با 17 فعالیت
3-طراحی کسب و کار: 6 جلسه در 38 صفحه با 17 فعالیت
4-بازاریابی و فروش: 6 جلسه در 28 صفحه با 15 فعالیت
5-ایجاد کسب و کار نوآورانه: 3 جلسه در 17 صفحه با 10 فعالیت
تدوین شده است.
اقتصاد: میانهروی- دانش سرمایهسازی، نگهداشت و افزایش آن
طراحی گرافیکی روی جلد کتاب: در نگاهی به آن، نخست دو بخش آبیرنگ پایینی نزدیک به مربع و بخش بالایی کرمرنگ مستطیلی را میبینیم که در نگاهی ژرفبینانه، خود به دو بخش کرمرنگ روشن بزرگتر خوابیده و کرمرنگ تیره ایستاده کوچک را درخواهیم یافت.
بخش کرمرنگ روشن بزرگ، از بیرونگاه چپ روی جلد آغاز میشود که با نوار سفیدرنگی در یکسوم پایینی سه بخش را میسازد. در بخش بالایی به خطی همچون B mitra بولد شده 12 نوشته شده است: پایۀ یازدهم – دورۀ دوم متوسطه– کلیۀ رشتههای فنی وحرفهای و کاردانش.
در نقدی به این نوشتار، باید گفت در روزگاری که در درسهایی همچون زبان و ادبیات فارسی به دانشآموزان یادآوری میشود تا ـهی را بنویسند، از روشی کهنه بهره گرفته شده و آن را «ـۀ» نوشته شده است. در این که درستی کدام بیشتر است، خود بر این باورم که این تنها دوستداشتن برخی بهشمار میآید و به هیچروی نشانگر درستی در نوشتار نیست. برخی بر این باورند (درستتر مینماید) که ء بر روی ـه نشانگر «ی» کوچک است؛ پس باید آن را همان ی کوچک در بالای ـه نوشت که به زیبایی نوشته کمک میکند. برخی هم بر این باورند که چرا آن را روی ـه بنویسیم؟ باید آن را همان ی بزرگ با نیمفاصله کنار ـه نوشت. این دیدگاه، نزدیک به دو دهه است که نه تنها با نوشتههای داستانی و ادبیاتی در نوشتار فارسی جا یافت که کتابهای رسمی زبان و ادبیات فارسی آموزش و پرورش نیز آن را بیش از پیش آموزش دادند.
با آنچه گفته شد باید از سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی پرسید این دوگانهنویسی برای چیست؟ دانشآموز باید سبک نوشتن کتاب ادبیات را پیش گیرد یا آنچیزی در نوشتار دیگر کتابها آمده است. این سبک نوشتن در همه این کتاب به چشم میآید.
یک نکته دیگر ویرایش که در این بخش جاری است، میتوان به نیمفاصله نادرست بین واژههای پایانی اشاره کرد. چراکه فنیوحرفهایوکاردانش را آنچنان بههم فشرده ساخته که برپایه دستور نگارش فارسی، باید آن را یک واژه دانست؛ با اینکه همه میدانیم سه واژه فنی، حرفهای و کاردانش درست است.
در نوار سفیدرنگ یکسوم پایینی که در اندازه نسبی دو برابر به نوار باریک کرمرنگ پایینی است و یکدوم بخش کرمرنگ بالایی است، با خطی همچون B zar بزرگ شده در اندازه بالای 20، به رنگ سیاه نوشته «کارگاه نوآوری و کارآفرینی» را میخوانیم. که نشانگر کارگاهی بودن این کتاب است و نه تنها آموزشی بودن.
در نوار کرمرنگ پایینی نیز کدرشته 211138 با رنگ سیاه و شاید همان خط و در اندازهای بین 15 تا 20 نوشته شده است.
در بخش دوم بالایی که در یکپنجم راست جلد کرمی پررنگ، نیز به همان نسبت بخش گفتهشده، بخشبندی شده است؛ با این دیگرگونگی که بخش میانی خود دارای 5 نوار چپ تا راست با بلندای برابر و سه رنگ گوناگون است. دو نوار بالایی و پایینی، کمی کمرنگتر، نوار میانی، سفیدرنگ و دو نوار بالا و پایین آن، به همان رنگ کلی این بخش، کرمرنگ پررنگ، است. در بخش بالایی که این بخش، آرم جمهوری اسلامی را با نوشتههایی در سه خط به رنگ سیاه میبینیم. این نوشتهها شاید به خط نستعلیق نوشته شدهاند. در خط نخست که شاید به اندازه 5 باشد، جمهوری اسلامی ایران را میخوانیم و دو خط زیرین آن که شاید به اندازه 3 نوشته شدهاند، وزارت آموزش و پرورش و سپس تعلیم و تعلم عبادت است را میخوانیم.
و ناگهان با بخش پایینی آبیرنگ بزرگ روبرو میشویم که با بخش بالایی خط جداکننده دارد. در وسط آن دایرههایی تودرتو را میبینیم که دارای 5 بخش رنگی آبی (بزرگتر)، سبز، نارنجی (کوچکترین)، صورتی یا قرمز و زرد را میبینیم.
بخش آبی با نشانگرهای انسانی در کارهای گوناگون از زاویه 180 تا نزدیک به 80 درجه، با نشانگر آدمک ملوان در کنار سکان کشتی در دست، آتشنشان، آزمایشگر با کتابی در دست و کنار نشانگر بالن آزمایش، آدمک کارگر با تیشهای در دست، دانشمند هستهای با ذرهبینی در دست و کنار یک نشانگر دانش هستهای، آدمکی که بر سر کلاه فارغالتحصیلی و در دست یک چنگک سهشاخه بلند!!!، آدمک ورزشکار که مدالی بر سینه دارد، آدمک سخنران که پشت یک میز که روی آن میکروفن است، سه آدمک که کنار هم ایستادهاند و نفر وسط دستها را بر شانههای دو دیگر گذاشته، یک دانشمند ستارهشناسی همراه با تلسکوپ و چند ستاره پیرامون تلسکوپ، آدمک فضانورد با جامه فضانوردی و پرچمی در دست، از راست به چپ نشستهاند. زیر پای این آدمکها، یک نوار موازی دایره آبی کمرنگ که همرنگ آدمکهاست را میبینیم و زیر آن یه نوار دیگر به موازات آن به رنگ کلی بخش که آبی پررنگ باشد را میبینیم که به خطی همچون B traffic در اندازه شاید 12 سرمایۀانسانی به رنگ سفید نوشته شده است. باز هم نیمفاصلهای بی هیچ چرایی بین دو واژه و همچنین چگونگی نوشتن را میبینیم.در زیر آن نیز آسمانی آبی را میبینیم که به هسته مرکزی دایره که کره زمین با نقشه ایران که همه کره را پوشانده است یا شاید اگر بگوییم یک نقشه ایران کروی یا برآمده، که پرچم جمهوری اسلامی ایران، در زاویه 90 درجه، که روی این نقشه از جایی فراتر از مرزهای ایران چوب آن چونان مخروطی نازک تا بالای سر آدمکهای آبیرنگ میرود و سپس پرچم آنجا باز میشود، را میبینیم. در نگاهی ژرف به این طرح، جایگاه برآمدن پرچم، نه سرزمین ایران، در جایی میان جنگل یا بیشهزار، در بالای مرزهای ایران و دریای مازندران، جایی که بیشتر به مسکو میماند، و مردی که زیر آن گام برمیدارد با کولهپشتی بر تن دارد و جامهاش چونان رزمندگان بر تن کرده است را میبینیم. همچنین در سوی راست آن، مردی با جامه مهندسان، شیر لوله گاز یا نفت یا چنین چیزی را تکان میدهد که این لوله از بالای دریای مازندران، به سوی آذربایجان ایران کشیده شده است و روی آن مردی با جامه سرخ، کاغذی بلندبالایی را در دست دارد و در کنار او، کس دیگری در جامه آبیرنگ آزمایشگاهی همراه با ماسک که شاید نشانگر بانوی پرستار یا دانشمندی است و در کنار او مردی با جامه علمای دینی، داس در دست!!! در گندمزاری بیرون میآید و کنارش مردی در جامه سفید آزمایشگاه دارد آزمایش میکند و کنارش مردی کشاورزمانند است. در سوی دیگر پرچم روی همان جنگل یا بیشهزار، دو توربین بادی و دکلگاه گازی را میبینیم.
باید از طراح پرسید که چرا جایگاه برون آمدن پرچم ایران، از ورای مرزها و درست در جایی که بیشتر به مسکو میماند، کشیده شده است. آیا طراح، دیدگاه ویژهای را دنبال میکند و سخنی دارد یا آنکه بپذیریم تنها یک سادهانگاری بوده است؟ چگونه باید این سادهانگاری را پذیرفت در حالی که نقشه به خوبی خلیج قرهبغاز در ترکمنستان و دریاچه آرال در ازبکستان در آن به روشنی آشکار است.
مرد ایستاده زیر پرچم، در اندیشه است و جایگاه ایستادنش زیر دریای خزر شمالی (ولگا) در خاک روسیه و با فاصله از خلیج قرهبغاز است. جامه بالاتنه، آستینکوتاه و راهراه و شلوار او بیشتر به یک نظامی میخورد و شاید در نگاه نخست، او را یک نظامی ببینیم و با نگاهی ژرف، در آن میمانیم که او کیست؟ یک نظامی، یک گردشگر یا یک گریخته و... و در چنین جایی که هوای همیشه سرد است، پوشیدن جامه آستینکوتاه؟!
در بخش سبز که از زاویه نزدیک به 80 درجه آغاز میشود و نزدیک به 340 درجه، در یکچهارم نخستین و یکچهارم پایانی دایره از دیدگاه ریاضی، نشانگرهای معدن ذغالسنگ، اهرمهای نفتی، دکل برق، توربینهای بادی، اهرم و دکلهایی در آب، انرژی هستهای و پنلهای خورشیدی را از راست به چپ کتاب میبینیم که در ادامه نوارهای آبیرنگ زیرین، نوارهای سبزرنگی با همان رنگبندی تیره و روشن، با نوشته سفیدرنگ، منابع طبیعی و زیر نوشته نیز سه نگاره از دکلهای نفتی یا پتروشیمی را میبینیم. در زیر آنان، از جنگل یا بیشه کم میشود و به خشکی میگراید. این بخش نیز در بالای ورای ایران شاید نزدیک به ازبکستان تا پاکستان کشیده شده است. همچنین در روی دایره میانی یا همان نقشه برآمده، جاده یا بزرگراهی را میبینیم که از بخش آذربایجانی یا باختری کشور یا آبیرنگ آغاز میشود و با گذار از شمال ایران یا شاید تهران، از مرز خاوری شاید سرخس بیرون میرود و در آن سوی نقشه، باریک و باریکتر میشود و به منطقه سبز پایان مییابد. همچنین جاده دیگری نیز که شاید از اردبیل وارد میشود در جایی که شاید زنجان باشد، از زیر جاده نخست میگذرد و سپس همپای زاگرس، شاید از اصفهان و شیراز و هرمزگان و سیستان گذشته و در پاکستان، به بخش سبز میرود. این هر دو بزرگراه، نشانگر پیوند ایران با کشورهای آذربایجان و ترکیه در باختر و افغانستان و تاجیکستان در خاور و همچنین پاکستان در خاور جنوبی است که شاید نشانگر راه ابرایشم باشند. با این همه پیوند ایران را با همسایههای عرب ایران چه در پاییندست و چه در باختر، نشان نداده است.
در بخش پاییندست بخش سبز، بخش نارنجیرنگ، از زاویه شاید 300 تا 340 درجه، چهار نشانگر سکه با طرحی که نمیدانم چیست روی آنها، در یک اندازه و یک دایره بزرگتر به نشان سکهای دیگر در وسط با همان نشان را میبینیم که دو نوار با همان طیف رنگی و در رنگ نارنجی که با همان خط و اندازه نوشته اقتصاد را نشان میدهد. زیر آن نیز آسمانی به رنگ نارنجی است که زیر آن ادامه یک پالایشگاه و یک سد را میبینیم که در پایان دریای عمان نقشه میانی جا خوش کرده است.
در 90 درجه زیرین از 300 تا 210 درجه شاید، رنگ صورتی و گاه سرخ را میبینیم که نشانگر کارخانه، پل و پالایشگاه روی آن نشستهاند و نوشته زیرساختهای کشور و زیر آن نیز یک پل، درخت نخل (خرما) یک کامیون و همچنین درختی سبز که نشانگر چیز ویژهای نیست. که این هر سه در بخش کشورهای پاییندست خلیج فارس هستند.
بخش زرد نیز در بخش پایانی دایره از زاویه 180 تا 210 درجه، با یک نشانگر راهنشان چهارراهی و همچنین یک کامیون بر روی آن، همان طیفبندی با نوشته موقعیت جغرافیایی و زیر آن سر کامیون بخش پیشین و 3 کارگر در حال بیرون آوردن کیسههایی از آن که نفر سوم در بخش آبیرنگ نشان داده شده است. این بخش نیز در جایگاه کشور عراق نمایش داده شده است.
تلاش شده است تا همهگونه کار را با نگاهی ایرانگرا نشان داده شود.
بخش پالایشگاهی، نفت و گاز در چهار بخش آبی، سبز، نارنجی و قرمز، نشان از ویژه بودن و وابستگی کشور به آن دارد که هرچند درست یا نادرست، طراح بسیار آن را پررنگ نشان داده است. دو بزرگراه در جایگاه دو کمربند در گذرگاهها مرکزی نگاره، سه کامیون و یک نشانگر راه در دو بخش قرمز و زرد، نیز از جایگاه ویژه راهها و رفت و آمد در ایران سخن میگویند که بهخوبی نشانگر پیشینه دیروز و همچنین امروز و شاید آینده کشور در زمینه گذرگاه جهانی باشد. در نشانگرهای آدمکی نیز 8 نشانگر دانشگرا بودن، نشان از آن دارد که دانش از جایگاه ویژهای برخوردار است؛ همچنین دو نشانگر ستارهشناس و فضانورد و همچنین دو نشانگر آزمایشگر هستهای و شیمیایی و از سوی دیگر نشانگر زیرساختهای هستهای، نفتی، خورشیدی و... نشانگر جایگاه و ارزش آنان است. با این همه، هرچند امروزه بیش از هر انرژی، پس از نفت و گاز و هستهای، بر انرژی خورشیدی تأکید میشود، در اینجا پس از نفت و گاز و پتروشیمی، بر انرژی بادی تأکید شده است.