آسیبشناسی فرهنگی جشنواره فیلم فجر ۹۸
در این دوره جشنواره، سه سبک سینمایی ایران را در موضوعات مختلف میتوان دید: برگشت فیلمفارسی پس از گذشت چهار دهه، سینمای خانوادگی دهه هفتاد و شکسته شدن انحصار سبک فیلم مهدویان و بهره گرفتن کارگردانان دیگر.
انتشار: شیرازه - پیامخبر - هفتهنامه شهرسبز شماره 471 مورخ 23 بهمن 1398 صفحه 2 - روزنامه افسانه شماره 4088 مورخ 27 بهمن 1398 صفحه 9- روزنامه شیرازنوین شماره 926 مورخ 28 بهمن 1398 صفحه 5 - پویشخبر -
امروزه سینما، یکی از نهادهای مهم و مؤثر در فرهنگسازی اجتماعی به شمار میرود. پس بر سینماگران است که بتوانند با تحلیلی درست به مسایل اجتماعی، فرهنگی، عقیدتی، تاریخی و گاه سیاسی برسند تا علاوه بر بیان آن چه هست، نسخههای مناسبی را برای درمان معضلات اجتماعی بپیچند؛ که پاسخ به کنشهای اجتماعی مهمترین رسالت سینماگران است.
امسال جشنواره فیلم فجر، با تحریم سینماگران آغاز شد؛ آن جا که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در واکنش به گستاخی ایالات متحده آمریکا، به بمباران مواضع این کشور در عراق پرداخت و خطای انسانی پدافند، منجر به ساقط شدن هواپیمای مسافربری شد. سینماگرانی که متأسفانه هیچگونه اندیشهای از خود ندارند، آن را بهانهای کردند تا با تحریم جشنواره فیلم فجر به شهرت برسند. البته نه اکنون که هیچگاه نیز پاسخی به این پرسش نداده و نخواهند داد که این تحریم دراعتراض به چیست؟
از این مسئله حاشیهای که بگذریم، تهیهکنندگان فیلمهای جشنواره در مقابل بازیگران و گاه کارگردانان ایستادند تا فیلمهای خود را در جشنواره اکران کنند.
در یک نگاه کلی میتوان فیلمهای این دوره جشنواره را آسیبشناسی نمود.
در این دوره جشنواره، سه سبک سینمایی ایران را در موضوعات مختلف میتوان دید: برگشت فیلمفارسی پس از گذشت چهار دهه، سینمای خانوادگی دهه هفتاد و شکسته شدن انحصار سبک فیلم مهدویان و بهره گرفتن کارگردانان دیگر.
فیلمفارسی در این جشنواره با خون شد مسعود کیمایی بیش از پیش خود را نشان داد. فیلمی به شدت سیاه، خونآلود، خشن و برگشت داش مشتیها از محاق به سینما، نشان خوبی نیست. این پرسش را باید پرسید که بهرهگیری سینماگران از صحنههای به شدت خشن، چه تأثیری جز رشد خشونت در جامعه خواهد داشت؟ آری نمیشود منکر این شد که جامعه ما از یک دهه پیش خشونتگراتر شده است؛ اما آیا رسالت و وظیفه فرهنگسازانی که خود را روشنفکر و فرهیخته میدانند تنها بیان دردهای جامعه است؟ یا پاسخ و هدایت جامعه به سوی رستگاری و عبور از این دردهاست؟ آیا بیان دردها میتواند پاسخگوی جامعه باشد؟ هرچند معتقدم که این سیاهیها تنها در گوشهای کوچک از جامعه وجود دارد و در بطن جامعه، زندگی روشن و امیدوارانهای وجود دارد که این فیلمها میتواند آن زندگیها را نیز به نابودی کشاند.
فیلمهای خانوادگی دو دهه شصت و هفتاد، به ویژه سالهای پس از جنگ، از جامعهای آرام حکایت داشت. فیلمهایی که در آن دوران به بحث معلولان نیز توجه میکرد و به دنبال فرهنگسازی برای پاسخ مناسب به مشکلات مردم بود. در این جشنواره پس از سالها فیلمهایی را دیدیم که با موضوع معلولان و همان دغدغهها میپرداختند. در ابتدای این فیلمها گمان میکنیم که قرار است فیلمساز ما را با پاسخهای مناسبی همچون فیلمهای گلهای داودی، پرنده کوچک خوشبختی، به رنگ خدا، میم مثل مادر و یا حتی حوض نقاشی روبرو کند؛ اما در کمال ناباوری پاسخ فیلمساز برای حل مشکلات، چیزی جز عبور از خط قرمزها و خشونت نیست. به نوعی سینمای خانوادگی و معلولیت ما خود دچار معلولیت اندیشه شده است. در واقع این سینما نیز دستخوش فیلمفارسی میشود.
این بازگشت به گذشته سیاه، براستی به نفع چه کسانی است؟ البته این نکته نیز قابل توجه میباشد که ای کاش حداقل همان ادبیات فیلمفارسی نیز رعایت میشد؛ چرا که ادبیاتی به شدت ضعیف و فرومایه، با واژگانی زشت و زننده، جامعهای را پدید خواهد آورد که بیادبی را از این فیلمها خواهند آموخت.
در چند دوره اخیر جشنواره، رویدادهای تاریخی، دستمایه برخی سینماگران شده است. رویدادهایی که علیرغم اهمیت در بازه زمانی خود، سالها به دست فراموشی سپرده شده بود.
شاید مهمترین فیلم تاریخی این دوره جشنواره، فیلم لباس شخصی بود. فیلمی که پس از سه دهه، به بازخوانی ماجرای جاسوسی حزب توده برای اتحاد جماهیر شوروی میپردازد.
فارغ از محتوای کلی فیلم که موضوعی بکر به شمار میرود، بهره گرفتن کارگردان از سبک سینمایی محمدحسین مهدویان نشان از آن دارد که مهدویان، تأثیر سینمایی خود را گذاشته است و دیگر نمیتوان او را از تاریخ سینمای ایران حذف کرد. مهدویان که در چند سال اخیر با بازسازی تاریخ و شخصیتهای تاریخی حضور خود را در سینمای ایران تثبیت کرده است؛ امسال دیگر از شخص مهدویان فراتر رفت و سبک فیلمسازی او کارگردانان دیگر را نیز به وادی او کشاند. مهدویان هر چند خود با فیلم درخت گردو به بازسازی تصاویری از حمله شیمیایی ارتش بعث عراق به سردشت را در قاب دوربین نگارگری کرده است، اما سبکش در فیلمهای دیگری همچون لباس شخصی، سینما شهر قصه و تا حدودی روز صفر هم کشیده شده است.
این سبک جدای از کشمکشهای سیاسی دیروز و امروز، مبتنی بر سند به بیان تاریخ میپردازد. هر چند از دیدگاه نگارنده لباس شخصی بیش از فیلم خود مهدویان به سبک فیلمسازی او نزدیک است.
سینما شهر قصه نیز با همان سبک و البته پایهای تر و با مونتاژ و تدوین سادهتر و سبک مهدویان را در موضوعی روشنفکرانه به تصویر میکشد که بزرگترین آسیب فیلم همان مونتاژ و تدوین فیلم است.
روز صفر البته پرداخت داستانی بیشتر و فاصلهگذاری بیشتری با سبک مهدویان دارد و ما را بیشتر به یاد سبک فیلمتاریخی دهه شصت و هفتاد همچون تیرباران، تشریفات، روزشیطان و ... میاندازد. در واقع از دیدگاه سبکشناسی میتوان این فیلم را برآیند سبک تاریخی مهدویان و سبک امنیتی افخمی دانست.
اما در این میان سه فیلم روز بلوا، خروج و خوب بد جلف ۲ (ارتش سری)، را میتوان متفاوتترین فیلمهای این دوره جشنواره دانست که بیشتر ما را به یاد سریالهای تلوزیون میاندازد. این هر سه فیلم نیمنگاهی به سیاست دارند، و البته اعتراضهایی که هیچکدام به سرانجام نمیرسند.
خروج و خوب بد جلف را میتوان فیلمهای طنز یا کمیکی دانست که اعتراض آشکار و پنهان جامعه را بیان میکنند. حلقه وصل روز بلوا و خروج در نشان دادن آشکار فساد و اعتراض به حاکمیت فاسد است. روز بلوا و خوب بد جلف نیز با داشتن صحنههایی رودروییها به یکدیگر شباهت دارند.
در همه فیلم ها به نوعی از هم گسیختگی اجتماعی همراه با خشونت نیز دیده می شود. اگر بپنداریم که این موضوع درست باشد این وظیفه فرهنگوران و هنرمندان به ویژه سینماگران است که یکپارچگی عمومی و آرامش را به جامعه برگردانند نه آنکه خود بر آن دامن بزنند.
در پایان به چند نکته اشاره میکنم که امیدوارم مورد توجه سینماگران قرار گیرد:
۱- سینما ابزاری فرهنگساز است. پس تنها سیاهنمایی و بیان مشکلات به معنای سینما نیست.
۲- سینماگران به عنوان فرهنگسازان جامعه امروز، میبایست تلاش کنند تا فرهنگ جامعه را رشد دهند نه آن که خود مرعوب کسانی شوند که از تربیت و ادب بیبهرهاند و با این توجیه که باید مشکلات را بیان کنند از هر چیزی بهره گیرند.
۳- بهرهگیری از خشونت برای جذب جامعه، نه تنها هنر نیست، که عینیت بیهنری است.
۴- باید این را بدانیم که جامعه امروز نیاز به آرامش دارد.
۵- باید این را بدانیم که طنز و شوخی و کمدیک بودن به معنای لودگی نیست.

آرامگاه پیر بَنکی در آستانه ویرانی
آیا صفرهای پول ملی پرواز میکنند؟
هشیار باشیم؛ آتشبس، پایان جنگ نیست!
آشنایی با زندگی شهید پرفسور سعید برجی
به پیشواز نبرد آغاز میگردد
آشنایی با شهید پرفسور عبدالحمید مینوچهر
آشنایی با زندگی شهید پرفسور سید امیرحسین فقهی
آشنایی با آیتالله دکتر احمد بهشتی
سحرگاهان سعدیه
انقلاب ما، انقلابی از نهاد مردم بود
سرمای زمستانی شیراز با کمترین بارش
نگاهی به جلد کتاب کارگاه نوآوری و کارآفرینی؛ پایه یازدهم
نابودی سنگگورهای تاریخی کازرون
گلبوسه
ترور 4 دانشمند هستهای استان فارس در حمله رژیم صهیونیستی
شما در مقابل بیآبی و گرسنگی و شکنجه مقاومت کردید ما در مقابل نگاهها
رویداد آیینهها؛ آشنایی و بررسی آثار بابافغانی شیرازی
رویداد آیینهها؛ آشنایی و بررسی با شاه داعی الله شیرازی، عارف و شاعر سده نهم
در دومین رویداد ادبی آیینهها روی داد؛ آشنایی با مولانا محمد طالب جاجرمی
به بهانه آغاز هفته کتاب و کتابخوانی؛ پاسداشت دکتر منوچهر کیانی در رویداد صحبت یار
پاسداشت نزدیک به 30 چهره فرهنگ و هنر فارس در نیمسال نخست 1402
صدور مجوزهای فرهنگی هنری مجازی شد/ مهلت سامانه ای کردن تا پایان آبان
رونمایی از کتاب به ژرفای زیبایی
بررسی روابط عمومی از دو زاویه دانش و کارآیی
پاسداشت تلاشهای 100 چهره فرهنگی و هنری در رویداد صحبت یار 1401
پاسداشت بیش از ۴۰ فرهنگور و هنرمند فارس در رویداد صحبت یار
کارگردان نمایش اسب قاتلین: جشنوارهها بستر بالندگی هنری و اندیشهورزی
برگزاری کارگاههای توانمندسازی انجمنهای ادبی در فارس
طرح ویژه حمایت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی از مستندسازان استان
«رموزالعاشقین» آغازگر رونماییهای هفته کتاب شد
گشت و گذار در مسجد جامع وکیل شیراز
چهارصد و هجدهمین نشان ملی مفاخر در دستان حکیمی از فسا
آشنایی با برخی از گلهای بهاری فارس
نوروز؛ نفسِ تازهٔ زمین و رستاخیز طبیعت
رویش دوباره زندگی در نوروز 1404
برفگاه سپیدان در روزهای پایانی اسفند
یک روز بارانی در شیراز : عشق و زیبایی در میان قطرات باران
گذری بر مناطق گردشگری کازرون
کاروانسرای خان زنیان
روستای دیکانک و گاوکشک
خشونت چیست؟
کودتای نظامی مصدق علیه شاه!!!
اردیبهشت های نعیم
حرم شاهچراغ
مهدویت، از حقیقت تا انحراف!!
باستان گرایی خوب یا بد؟
باغ سیب و به خانه زنیان
سفری با عطاهای فراموش نشدنی
خوانش نمایشنامه شب یلدا
خانه ای قدیمی در کازرون
منطقه چرامکان
گل انار
بهار در بهشت زهرای کازرون
سعدیه
چنارفاریاب
سیب بود و آب بود و مهربانی
استقبال مردم شیراز از شهدای گمنام
عزاداری محرم در حسینیه کازرونی های مقیم شیراز
باغ ارم
پارک جنگلی مرتضی علی در شیراز
چرا باید از روحانی بترسیم؟/خطر را جدی بگیرید!
انتخاب مسئول گروه قرآنی زنیان
شاخه اما بگریست
بچه محلمون آقا محمد
تاسوعای 1396 هجری کازرون
شکوفه های آخورک
دشت برم نوروز97
شکوفه های بهاری پرتقال
مناطق گردشگری شیراز
مصدق و نهضت تنگستانی ها
جنبش کتابخوانی در خانه زنیان
حافظیه
یک جامانده کربلای ۴ از اروند گفت
روستای کهمره سرخی
انتخابات 7 اسفند 94
حضرت عباس مدد کن مدد