نمایش «پزشک نازنین»
لیلا اکوان، با به روی صحنه آوردن این نمایش، نخستین تجربه کارگردانی خود را انجام داد تا او نیز از این پس به عنوان یک کارگردان جوان شیرازی شناخته شود. اکوان پیش از این تجربههای هنری خود را با بازی در برخی نمایشها آغاز کرده بود. وی در این نمایش نیز علاوه بر کارگردانی، بازیگری هم دارد.
انتشار: پیام خبر (عکس) - روزنامه نیم نگاه شماره 6263 مورخ 18 آبان 1398 صفحه 4 - روزنامه شیراز نوین شماره 843 مورخ 19 آبان 1398 صفحه 5 - روزنامه افسانه شماره 4008 مورخ 21 آبان 1398 صفحه 9 - پیام خبر (یادداشت) - تئاترفارس(یادداشت) -
تماشاخانه استاد پورشکیبایی شیراز، این شبها میزبان نمایشی اجتماعی، خانوادگی و اخلاقی به نام پزشک نازنین بود.
این نمایش به بررسی یکی از مسایل اجتماعی، خانوادگی و اخلاقی میپردازد که همیشه و همه جا در حال اتفاق بوده و هست. مسئلهای که در دوران کنونی گستره بیشتری را به دلایل مختلفی همچون زندگی انسانها در دهکده جهانی و به هم ریختگی فرهنگی و اجتماعی، احساس میشود. چیزی که همه دنیای امروز با آن مواجه است.
نویسنده و نمایشنامه
نویسنده نمایش نامه پزشک نازنین، نیل سایمون است.
نیل سایمون، نمایشنامهنویس آمریکایی بود. «ماروین نیل سایمون»در چهارم جولای ۱۹۲۷ در خانوادهای کم بضاعت که در قسمت شمالی مانهاتان نیویورک ساکن بودند، به دنیا آمد. سایمون به کمک برادرش توانست یکی از پر درآمدترین و موفقترین نمایشنامهنویسان، فیلمنامهنویسان و کمدینویسان جهان شود. او نمایشنامه پزشک نازنین را در سال 1973 میلادی (1349-1350 ه.ش) به نگارش در آورد. در همین سالها بود که او با واقعیت تلخی از زندگی مواجه شد ؛ همسر او به بیماری سرطان مبتلا شده بود و نیل پس از آن که فهمید همسرش عمر زیادی نخواهد داشت، تحت تأثیر این واقعیت تلخ و برای کاهش آلام روحی همسرش نمایشنامه «پزشک نازنین» را نوشت و با به پایان رسیدن آن در سال 1973، عمر همسر سایمون نیز به پایان رسید. گرچه پایانبخش نمایشنامه پزشک نازنین با پایان زندگی همسرش و فشار شدید عصبی برای او همراه بود، اما زندگی سایمون را بار دیگر دگرگون کرد و با اجرا نمایش، او با«مارشا متسیون» بازیگر نمایشنامه«پزشک نازنین» آشنا شد و ازدواج کرد. در واقع این نمایشنامه برای سایمون دو نقطه عطف عاطفی جدایی و وصال را برای به نمایش گذاشت. پزشک نازنین نام نمایشنامهای طنزآمیز است که نیل سایمون آن را بر اساس برخی داستانهای کوتاه آنتون چخوف و تحت تأثیر احوالات خود نگاشت. این نمایشنامه در ایران با دو برگردان فارسی توسط آهو خردمند در نشر نی و متن کامل آن با ترجمه شهرام زرگر در انتشارات نیلا به چاپ رسیده است.
این نمایش از گروه هنرهای نمایشی آرتا تئاتر می باشد. شروع فعالیت این گروه از سال 1368 به سرپرستی حمیدرضا مومنی بوده و تا کنون با به روی صحنه بردن نمایش های بسیاری فعالیت هنری خود را ادامه داده است.
کارگردان
لیلا اکوان، با به روی صحنه آوردن این نمایش، نخستین تجربه کارگردانی خود را انجام داد تا او نیز از این پس به عنوان یک کارگردان جوان شیرازی شناخته شود. اکوان پیش از این تجربههای هنری خود را با بازی در برخی نمایشها آغاز کرده بود. وی در این نمایش نیز علاوه بر کارگردانی، بازیگری هم دارد.
صحنه
تمام آن چه به عنوان آکسسوار صحنه در این نمایش میبینیم، دو قطعه چوبی است که به صورت حرف E ساخته شدهاند. این طراحی ویژه این امکان را میدهد که در هر صحنه، بتواند با سرهمبندی و کنار هم قرار دادن این دو قطعه به گونههای مورد استفاده در نمایش، هم وسایل را کاهش دهد و هم این که سرعت اضافه یا کم کردن آکسسوار، وسایل و تغییر چیدمان صحنه را افزایش دهد. که میتوان آن را سبکی دانست در چیدمان صحنه تا با کمترین وسایل، بیشتر و بهترین استفاده لازم را انجام داد.
هرچند باید این نکته را هم بیان کرد که با توجه به روش استفاده شده برای طراحی دکور، تعداد کسانی که برای تغییر دکوراسیون در بین صحنهها بسیارند و همین امر سبب میشود تا با ورود چهار تا پنج تن در هر بار، گاه ذهن تماشاچی از موضوع داستان دور افتد و چشمانش را در جایی دیگر، تصویربرداری نماید.
منشی صحنه: پویا طهماسبی
طراحصحنه و سرپرست ساخت دکور: بهادر پورفاضلی
سرپرست گروه اجرای دکور: فرناز محمودی
گروه ساخت و اجرا دکور: معین متحد، سحر لطفعیان، فاطمه کاظمنسب، علی قاسمی، مهشید هادیزاده، محمدعلی پیروی، شایان اسعدی، یاسمن ایزدی، زهرا آلشمس و سحر روستا
نور و صدا
نورپردازی نمایش، به گونهای انجام شده، که تماشاچی تنها نیمرخ چهرهها را در حالت روبرو مشاهده میکند. این که چرا کارگردان یا تنظیمکننده نور از این شیوه بهره گرفته تماشاچی را به این گمان میبرد که این گونه نورپردازی، بیانگر آن است که آدمهای نمایش سیاه یا سپید نیستند و میتوانند چهرههایی روشن یا تاریک داشته باشند.
این نورپردازی شخصیتها را خاکستری نشان میدهد به این صورت که تماشاچی نیمرخ چهرهها را می بیند.
مسئول نور و صدا: سعید موصلی
بازی
کارگردان بخوی توانسته است تا از بازیگران، بازیهای مناسبی را بگیرد که این مسئله باعث میشود تا کنترل بیشتری روی ریتم نمایش بوجود آید. همچنین وقتی مرد مجرد راوی داستان میشود، با گرهافکنیهای گیرا تماشاچی را بیشتر با کار همراه میککند.
بازیگران: آتوسا گلزار، سروش دیبا، فرزان تمدن خواه، لیلا اکوان، محمودرضا عالم
درونمایه
موضوع و مضمون اثر، همواره از مسائل و چه بسا گاهی از مشکلات خانوادگی و اخلاقی جامعه است و انسان در اجتماع، همیشه دغدغهی برخورد و رویارویی با این موقعیت را داراست.
همچنان که پیشتر گفته شد، نمایش بیانگر درونمایهای اجتماعی و خانوادگی یا بهتر بگویم اخلاقی است، که با چاشنی طنز سبب میشود تا تماشاچی از جدی بودن مباحث ارائه شده احساس خستگی نکند.
در صحنه نخست زنی خودشیفته را میبینیم که تلاش دارد تا در یک صحنه به نسبت طولانی، خود را به جامعه اثبات کند. با پایان این صحنه داستان آغاز میشود و تا پایان یافتن نمایش، صحنه نخست در ذهنمان رو به خاموشی میگراید. در صحنه پایانی اما با جملهای کوتاه ابتدا و پایان نمایش به یکدیگر متصل میشوند. این واگرد، بدون هیچ پیشنهای در نمایش، گاه تماشاچی را سردرگم میکند و در ابهام نگه میدارد و متوجه جمله نیز نخواهد شد.
پسر نه پشیمان، بلکه تلنگری دلنشین او را از این کار باز میدارد و در زندگی شخصیاش آن چه را با دیگران کرده میبیند. آن چه میبینیم اما در چند دقیقه پایانی نیست، بلکه داستانی است که از ابتدا تا پایان تلاش دارد تا پسران را نیرنگباز و زنان را سادهانگار بشناساند.
این تلنگر غیرقابل پیش بینی و ایجاد ارتباط با تکگویی ابتدای کار، پایانی را رقم میزند که امکان برداشتهای گوناگون را به تماشاچی میدهد و این پایان باز بر جذابیت پایانی نمایش میافزاید.
این تنها بخشی از درونمایه داستان است. بخش دیگر درونمایه داستان را میتوان به درون زندگی زناشویی دانست. نکته قابل تأملی که امروزه بیش از هر چیز میتواند برای جامعه اهمیت داشته باشد. سردی در روابط یا از روی سادگی بیان آن چه درون خانواده میگذرد برای دیگرانی که گاه خودمان هم میدانیم که چه مشکلاتی دارند، و وارد کردن هر آن چه به خانواده مربوط نیست به درون خانواده یا روشنتر بگویم وارد کردن کسی به زندگی زناشویی به هر شکلی میتواند به بنیان خانواده آسیب جدی وارد کند. همچنین دوستی با کسانی که میدانیم زندگی شخصی یا اجتماعی درستی ندارند یکی دیگر از خطراتی است که خانوادهها را با مشکل مواجه میکند.
سلام و عرض ادب و احترام.
کاش در این نمایش نامه از سرکار خانم منیژه ستوده استفاده میشد.