سلام من را به مردم کازرون برسانید!
به مناسبت سالگرد شهادت دومین شهید محراب/ گفتگویی خواندنی با یکی از کازرونیهایی که شهید آیت الله مدنی را ملاقات کرد و از خاطرات آن دوران می گوید….
انتشار: کازورن نگاه - شهرسبز -
آیت الله سید میر اسدالله مدنی دهخوارقانی (۱۲۹۳ در آذرشهر-۲۱ شهریور ۱۳۶۰ در تبریز)، نماینده مردم آذربایجان در دورهٔ اول مجلس خبرگان و امام جمعهٔ تبریز بود که حین اقامهٔ نمازجمعه، مورد سؤقصد سازمان مجاهدین خلق (منافقین) قرار گرفته و چون جدش امیرالمؤمنین(ع)، در محراب عبادت، شربت شهادت نوشید. او را «دومین شهید محراب انقلاب اسلامی» می خوانند.
شهید مدنی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳، در راستای افشاگری علیه دولت کودتا به همراه هیاتی از علما به کشورهای اسلامی از جمله مصر سفر کرد. او که برای ادامه تحصیلات به نجف اشرف مهاجرت کرده بود توانست از آیات عظام حکیم، خویی، کوه کمره ای و خوانساری اجازه اجتهاد دریافت کند. وی در پنجم مردادماه ۱۳۴۱ از نجف به همدان آمد و دور دیگر مبارزات خود را آغاز کرد. با رحلت آیت الله سید محسن حکیم، وی نه تنها بر مرجعیت امام خمینی تاکید داشت که بر اساس گزارش ساواک او توانست یک سوم از مردم همدان را به تقلید از امام خمینی فراخواند. اوایل سال ۵۰ به دعوت مردم خرم آباد به این منطقه رفت. در مهر ماه سال ۱۳۵۴، با توجه به گسترش مبارزات و جاذبه شخصیتی مدنی، طبق دیدگاه ساواک برای ۳ سال به نورآباد ممسنی در استان فارس تبعید شد. به دلیل پایگاه شدن تبعیدگاه وی در ممسنی و حضور مستمر مردم و انقلابیون در آن دیار، وی به کنگان و در مردادماه ۱۳۵۶ به گنبدکاووس و سپس مرداد ۱۳۵۷ به مهاباد تبعید شد که در دی ماه همان سال در میان استقبال با شکوه مردم همدان، به همدان برگشت. پس از انقلاب با تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی وی از طرف مردم همدان به نمایندگی در این مجلس انتخاب شد و به دستور امام با اختیارات کامل به امامت جمعۀ این شهر منصوب شد. پس از شهادت سید محمدقاضی طباطبایی، اولین شهید محراب و امام جمعه و نماینده امام در تبریز، در دهم آبان ۱۳۵۸ با حکم امام به عنوان امام جمعه تبریز منصوب شد و در شهریور ماه ۱۳۶۰ بدست منافقین کوردل در مصلای نماز جمعه به شهادت رسید.

شهید آیت الله مدنی

علی اسدزاده
به همین مناسبت به سراغ حاج علی اسدزاده، از انقلابیون سرشناس کازرون رفتیم. علی اسدزاده در سن ۱۵ سالگی فعالیت های مذهبی خود را با کلاس های مرحوم آیت الله سید احمد پیشوا آغاز و سپس با ورود به انجمن امور دینی و آشنایی با شهیدان حجت الاسلام شیخ عبدالرحیم دانشجو و غلامرضا باقری نژادیان، مبارزات سیاسی، مذهبی، فرهنگی و اجتماعی خود را آغاز کرد. وی پس از پیروزی انقلاب، به عضویت شورای فرماندهی سپاه پاسدران انقلاب اسلامی کازرون درآمد و مسئولیت هایی چون فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نورآبادممسنی، فرماندهی ناحیه چهار از منطقه نه شامل شهرستان های نورآباد ممسنی، برازجان، گناوه و دیلم به مرکزیت کازرون، و تیپ ذوالفقار طرح لبیک و ستاد تیپ مهندسی رزمی الهادی و محورجنوب و جزایر را در دوران دفاع مقدس بر عهده داشت. وی پس از دوران دفاع مقدس به آموزش و پرورش برگشت و هم اکنون بازنشسته این سازمان است.
علی اسدزاده، نخستین دیدار خود را با شهید مدنی این گونه بیان می کند: در سال ۱۳۵۵، که به عنوان سپاهی دانش خدمت سربازی را در یکی از روستاهای استان چهارمحال و بختیاری می گذراندم، از طریق دوستان خود در کازرون، ممسنی و شیراز از حضور عالم و مجتهدی بزرگ و جلیل القدر، سیدی مجاهد و مبارز و با عظمت و با ابهت به نورآباد ممسنی آگاهی یافتم. دوستان مرتب به دیدار ایشان می رفتند و از محضر ایشان استفاده می کردند. سیدی که تازه نامش را می شنیدم. سید اسدالله مدنی. تعریف های دوستان باعث شد که برای دیدار ایشان راهی کازرون شوم. از شهرکرد راهی اصفهان شدم. در دروازه شیراز اصفهان، طلبه جوان سیدی را دیدم که همراه با خانواده، راهی شیراز بود و به همین دلیل همسفر شدیم. در راه هم سخن شدیم که گفت برای دیدار پدر خانمش که همان روحانی بزرگوار سید تبعیدی درنورآباد است به ممسنی می رود. از او در مورد آ سید اسدالله پرسیدم و شنیدم. هنگامی که به شیراز رسیدیم، او را دعوت کردم تا به کازرون بیاید و شب را مهمان ما شود تا فردا باهم به زیارت آقا برویم .پذیرفته شدن دعوت از سوی وی، برای ما افتخاری شد. صبح به همراه طلبه جوان و خانواده شان، راهی ممسنی شدیم. وقتی به ممسنی رسیدیم آقا از پیاده روی برمی گشت. قامت و هیبت و جذبه ای مثال زدنی داشت. محو آقا شدم و به دست بوسی شان رفتم. این نخستین دیدار ما بود.
اسدزاده به قرابت شهید مدنی به قرآن اشاره می کند و می گوید: آقا به صورت هفتگی در مسجد ممسنی کلاس های آشنایی با قرآن داشت. هرچند بنده به دلیل محل کارم که فاصله زیادی داشت نتوانستم بهره زیادی از کلاس ها ببرم اما از دوستان می شنیدم که می گفتند از کازرون، شیراز و شهرهای اطراف برای دیدار و زیارت آقا به ممسنی می آمدند. آقا عملاً به یک رهبر معنوی و اندیشه ای به ویژه برای ما جوانان مسلمانان و مبارز بدل شده بود.
این فعال فرهنگی افزود: در آن دوران جریان مارکسیستی توسط یکی از معلمان وقت با پاتوق کردن کتاب فروشی خود، شکل گرفته بود. این جریان با ارائه کتب مارکسیستی تلاش می کرد تا ذهن جوانان و نوجوانان کازرون را از دین برگرداند. برای مقابله با این تلاش ها برخی از دوستان مذهبی و انقلابی گرد هم آمدند و کتابفروشی خرد را با محور قرار دادن مبارزه های دینی، مذهبی و انقلابی خط امام پایه گذاشتند؛ که مسئولیت آن را حاج مصطفی بخرد از نیروهای انقلابی و مذهبی کازرون بر عهده داشت. آگاهی از داستان سازمان منافقین و اندیشه های انحرافی آن ها و شهادت صمدیه لباف و شریف واقفی، و نفاق آن ها دوستان را بر آن داشت تا کتاب هایی که در این کتاب فروشی می خواهد عرضه شودف کتاب های درست و صحیحی مطابق مبانی اسلام ناب و پاکیزه از اندیشه های التقاطی و نفاق باشد. در همین دوران کتاب هایی در زمینه تفسیر به نام فرقان که سپس روشن شد که مربوط به همان گروه التقاطی و انحرافی فرقان است، تکثیر و توضیع می شد. این کتاب ها چاپ رسمی و معمولی نداشت. به همین دلیل با دید شک و تردید به صحت آن نگاه می کردم و به نظرم رسید که برای رفع شک یکی از این کتاب ها را برای نمونه خدمت آیت الله مدنی ببریم. کتاب تفسیر سوره مؤمن را در سفری خدمت آقا دادم که دیدگاه شان را بیان کنند. یک هفته پس از آن آقا فرمودند این کتاب ها توزیع نشود و تائید کردند و قرار شد که دیگر به هیچ وجه عرضه نشود. کتاب های دیگر هم به همین صورت بود.
این معلم بازنشسته ادامه داد: شیخ محمود حلبی، پایه گذار «انجمن حجتیه » که ما در آن روزگار به عنوان انجمن ضدبهاییت می شناختیم، برای دیدارجوانان به ویژه اعضای انجمن امور دینی کازرون و ممسنی که فعالیت های مذهبی و انقلابی مستقلی داشتند، به کازرون آمده بود و در منزل مرحوم حاج محمد معنویان، مهمان شد. جمعی از اعضای این انجمن در کازرون و ممسنی برای دیدار در نشستی با حلبی دعوت شدند. نشست نیز در منزل مرحوم معنویان برگزار شد. یکی از دوستان می گفت که در این باره از آیت الله مدنی کسب تکلیف شد و ایشان فرمودند کسانی که برای این دیدار و جلسه می روند نمازشان را تمام بخوانند. این جمله هم موضع آ سید اسدالله را درباره انجمن حجتیه و هم تکلیف سایرین را مشخص کرد. این نکته را باید بدانیم که در آن دوران بسیاری از مسایل روشن نبود و وجود اینگونه علمای بزرگوار سلیم النفس در کنار مردم باعث عدم انحراف می شد.
وی خاطرنشان کرد: هرچه بیشتر می گذشت، بر مریدان و دوستدارن شهید مدنی افزوده می شد. هر روز کسانی که برای دیدار ایشان از راه های دور و نزدیک می آمدند افزایش می یافت. با این همه سفره آقا همیشه گسترده بود. هر چه که داشت بر سر سفره می گذاشت. البته کسانی همچون مرحوم حاج اجمد رضازاده (پدر شهید فرهاد رضازاده)، سردار شهید حاج موسی رضازاده، سردار حاج محمدجعفر اسدی، حاج محمود فیروزی، حاج میرزا آقا هاشمی، و … بیشتر اوقات در خدمت آن بزرگوار بودند و خدمت می کردند زیرا مجذوب و شیفته اش شدند. نه تنها آن هنگام که حتی پس از انقلاب نیز برخی این افراد همچنان در کنارش باقی ماندند. به یاد دارم که چهارشنبه پیش از شهادت این شهید محراب، به همراه برخی دوستان پاسدار پس از زیارت امام هشتم، برای دیدار با شهید مدنی به تبریز رفتیم. روز چهارشنبه ای بود که به محضر آن شهید بزرگوار رسیدیم. مرحوم حاج احمد رضازاده آن جا بود و از ما پذیرایی کرد. می گفت شنیدم آقا کسالت دارند پس آمدم. حاج احمد مثل یک پرستار در خدمت آقا بود. شهید مدنی به ما فرمودند: “سلام من را به مردم کازرون برسانید.” این آخرین دیدار ما بود. دو روز بعد در راه اصفهان بودیم که خبر شهادت شهید مدنی را شنیدیم؛ و ما با آخرین پیام شهید مدنی راهی کازرون شدیم.
این انقلابی سرشناس کازرون خاطرنشان ساخت: مردم کازرون از پیشگامان انقلاب اسلامی بودند که تا امروز پای انقلاب خود ایستاده اند. ولایتمداری مردم کازرون آن چنان است که در اعتراضات سال گذشته نیز با تمثال امام، رهبری و شهدای خویش به خیابان آمدند و به گفته مسئولان انتظامی کازرون در چند روز اعتراضات مدنی مردم کازرون، حتی یک شاخه گل نیز زیر پای مردم له نشد. این ولایتمداری مردم کازرون را می توان در مبارزات شان علیه استعمار انگلیس در صد سال پیش هم جست. آن جا که پس از فتوای جهاد مرحوم آیت الله سید عبدالحسین لاری، در کنار سایر قوای جنوب به فرماندهی ناصر دیوان کازرونی در نبردهای خویش بزرگترین و سهمگین ترین ضربات را بر نیروهای نظامی انگلیسی وارد آوردند. این بود که مردم کازرون برای دیدار با رهبر خویش، حضرت امام خمینی(ره) به تهران کشید تا در استقبال از ایشان، مردم کازرون باز هم پیشگام باشند. روز سیزدهم بهمن ماه، مردم کازرون به دیدار امام در مدرسه علوی رفتند. در هنگام برگشت از مدرسه علوی، آیت الله مدنی را دیدیم. در نگاه نخست گمان کردیم امام است. وقتی نزدیکتر رفتیم متوجه شدیم آیت الله مدنی است. سلام و احوال پرسی کردیم و گفتیم یک کاروان از کازرون آمده ایم دوست دارند شما را زیارت کنند. او هم جویای احوال گردید و آدرس حسینیه همدانی ها را داد و قرار گذاشتیم که ساعت چهار جمعی به دیدارش برویم. ولی متاسفانه ما دیر رسیدیم و از این زیارت باز ماندیم.
علی اسدزاده در پایان خاطره شخصی خود را اینچنین روایت کرد: از زمان نوجوانی پرسشی در مسئله جبر و اختیار ذهنم را مشغول کرده بود و چون در کتاب ها نتوانستم پاسخم را بیابم از هر آن کس که گمان می کردم می پرسیدم؛ اما پاسخی که مرا اقناع کند، نیافتم. در دوران تبعید شهید مدنی به ممسنی، تصمیم گرفتم این پرسش را از ایشان بپرسم. به محضر ایشان رسیدم. مرا پاسخی داد که آرام شدم.

آرامگاه پیر بَنکی در آستانه ویرانی
آیا صفرهای پول ملی پرواز میکنند؟
هشیار باشیم؛ آتشبس، پایان جنگ نیست!
آشنایی با زندگی شهید پرفسور سعید برجی
به پیشواز نبرد آغاز میگردد
آشنایی با شهید پرفسور عبدالحمید مینوچهر
آشنایی با زندگی شهید پرفسور سید امیرحسین فقهی
آشنایی با آیتالله دکتر احمد بهشتی
سحرگاهان سعدیه
انقلاب ما، انقلابی از نهاد مردم بود
سرمای زمستانی شیراز با کمترین بارش
نگاهی به جلد کتاب کارگاه نوآوری و کارآفرینی؛ پایه یازدهم
نابودی سنگگورهای تاریخی کازرون
گلبوسه
ترور 4 دانشمند هستهای استان فارس در حمله رژیم صهیونیستی
شما در مقابل بیآبی و گرسنگی و شکنجه مقاومت کردید ما در مقابل نگاهها
رویداد آیینهها؛ آشنایی و بررسی آثار بابافغانی شیرازی
رویداد آیینهها؛ آشنایی و بررسی با شاه داعی الله شیرازی، عارف و شاعر سده نهم
در دومین رویداد ادبی آیینهها روی داد؛ آشنایی با مولانا محمد طالب جاجرمی
به بهانه آغاز هفته کتاب و کتابخوانی؛ پاسداشت دکتر منوچهر کیانی در رویداد صحبت یار
پاسداشت نزدیک به 30 چهره فرهنگ و هنر فارس در نیمسال نخست 1402
صدور مجوزهای فرهنگی هنری مجازی شد/ مهلت سامانه ای کردن تا پایان آبان
رونمایی از کتاب به ژرفای زیبایی
بررسی روابط عمومی از دو زاویه دانش و کارآیی
پاسداشت تلاشهای 100 چهره فرهنگی و هنری در رویداد صحبت یار 1401
پاسداشت بیش از ۴۰ فرهنگور و هنرمند فارس در رویداد صحبت یار
کارگردان نمایش اسب قاتلین: جشنوارهها بستر بالندگی هنری و اندیشهورزی
برگزاری کارگاههای توانمندسازی انجمنهای ادبی در فارس
طرح ویژه حمایت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی از مستندسازان استان
«رموزالعاشقین» آغازگر رونماییهای هفته کتاب شد
گشت و گذار در مسجد جامع وکیل شیراز
چهارصد و هجدهمین نشان ملی مفاخر در دستان حکیمی از فسا
آشنایی با برخی از گلهای بهاری فارس
نوروز؛ نفسِ تازهٔ زمین و رستاخیز طبیعت
رویش دوباره زندگی در نوروز 1404
برفگاه سپیدان در روزهای پایانی اسفند
یک روز بارانی در شیراز : عشق و زیبایی در میان قطرات باران
گذری بر مناطق گردشگری کازرون
کاروانسرای خان زنیان
روستای دیکانک و گاوکشک
خشونت چیست؟
کودتای نظامی مصدق علیه شاه!!!
اردیبهشت های نعیم
حرم شاهچراغ
مهدویت، از حقیقت تا انحراف!!
باستان گرایی خوب یا بد؟
باغ سیب و به خانه زنیان
سفری با عطاهای فراموش نشدنی
خوانش نمایشنامه شب یلدا
خانه ای قدیمی در کازرون
منطقه چرامکان
گل انار
بهار در بهشت زهرای کازرون
سعدیه
سیب بود و آب بود و مهربانی
چنارفاریاب
استقبال مردم شیراز از شهدای گمنام
عزاداری محرم در حسینیه کازرونی های مقیم شیراز
باغ ارم
پارک جنگلی مرتضی علی در شیراز
چرا باید از روحانی بترسیم؟/خطر را جدی بگیرید!
انتخاب مسئول گروه قرآنی زنیان
شاخه اما بگریست
بچه محلمون آقا محمد
تاسوعای 1396 هجری کازرون
شکوفه های آخورک
دشت برم نوروز97
شکوفه های بهاری پرتقال
مناطق گردشگری شیراز
مصدق و نهضت تنگستانی ها
جنبش کتابخوانی در خانه زنیان
حافظیه
یک جامانده کربلای ۴ از اروند گفت
روستای کهمره سرخی
انتخابات 7 اسفند 94
حضرت عباس مدد کن مدد
سلام ما را هم برسانید