تأملی بر اعترافات قاتل شهید خرسند

تمام سخنان او بر این موارد می چرخد که هیچ کدام نه از دیدگاه عقلانی و نه از دیدگاه شرعی قتل را توجیه نمی کند.

انتشار: شهرسبز -

سحرگاه هشتم خردادماه جاری، مصادف با بیست و سوم ماه مبارک رمضان، تیغی از جهل بر قلب امام جمعه عالم و مردمی کازرون نشست که همگی را متأثر و ناراحت کرد.

تنها با گذشت کمتر از نیم ساعت به شواهد شاهدان عینی، قاتل شناسایی و در کمتر از ۶ ساعت قاتل با همان شمایل غیرمتعارف، در سطح شهر دستگیر شد.

از همان ساعات ابتدایی گمان ها و دیدگاه ها در مورد شخصیت متهم به قتل یعنی حمید درخشنده و انگیزه او بر سر زبان ها افتاد.

مرحوم شهید شیخ محمد خرسند از دهه شصت که تازه پا به دوران نوجوانی گذاشته بود به دلیل فعالیت های فرهنگی و سیاسی و همچنین حضور در جبهه های دوران دفاع مقدس کم کم برای مردم کازرون شناخته شد. با پوشیدن ردای علمای دین و راه اندازی دارالقرآن کازرون در دهه هفتاد و سپس امامت جمعه کازرون در دهه هشتاد تقریبا هیچ کس نیست که در کازرون و یا حتی استان فارس نام او را نشنیده باشد.

حمید درخشنده نیز در دهه هشتاد با ورود به دنیای هنر و شروع به کار عکاسی و فیلم برداری و ساخت چندین مستند، برای مردم به ویژه اصحاب فرهنگ و هنر چهره ای تقریبا شناخته شده بود. اما در دهه نود ناگهان با عبور از وادی هنر و ورود به وادی عرفان های کاذب و فرق نوظهور، حرف ها و حرکات او روزبه روز برای مردم کازرون شناخته شده تر می شد.

پس از دستگیری حمید درخشنده در حضور قاضی و سردار گودرزی فرماندهی انتظامی استان فارس سخنانی بر زبان جاری کرد که به صورت فایل صوتی در فضای مجازی پخش شد.

آن چه از این سخنان بر می آید تنها نگاره خوارج و اندیشه های آنان را بر ذهن آدم نقش می بندد.

درخشنده می گوید: گناهکار یا بی گناه را فقط خدا تشخیص می دهد.

این سخن به منزله آن است که خود درخشنده نیز بر بیگناهی حجت الاسلام شهید خرسند ایمان دارد.

در جای دیگر می گوید: اول می خواستم به سراغ مستکبری بروم. اما نرفتم…

این سخن نیز نشان می دهد که خرسند انسان مستکبری نبوده است.

برای قاتل تنها دو نکته گناهکار بودن و مستکبر بودن کافی است تا او مهدورالدم باشد. این در حالی است که او هیچ نشانه ای از پشیمانی ندارد و برای او نیز ثابت نشده است که خرسنده گنهکار بوده است یا مستکبر…

پس چه چیز او را به قتل واداشته است…

از نظر قاتل برخی کارمندان کار مردم را به راحتی انجام نمی دهند و این یعنی فساد… کدام عقل سلیمی کار سریع و راحت انجام دادن را عینیت فساد می داند؟

قسط دادن مردم: خب مردم وام می گیرند پس قرار است قسط شان را ندهند؟ اگر ندهند که می شوند دزد و اختلاسگر.

برخی ها کالا های ضروری مردم را احتکار می کنند. خب شاید تنها دلیل قابل قبول این باشد اما این احتکار چه ربطی دارد به امام جمعه؟ آن هم امام جمعه ای که در خطبه هایش مسئولان را به بررسی و برخورد با مسئله احتکار و فساد اداری فرامیخواند.

میگوید امام جمعه همچون مدیر مدرسه است. اما یک مغالطه بزرگ است. چرا که امام جمعه حکم همان بازرس را دارد. هیچ قدرت اجرایی ندارد بلکه تنها می تواند با رصد و نظارت به بیان درد و ریشه یابی و نهایتاً پیشنهاد بپردازد و نه چیز دیگر..

می گوید به حکم قرآن با چاقو زدم. طبق کدام آیه قرآن این قاتل چنین برداشتی کرده است که انسانی بی گناه و پشت و پناه مردمی مستضعف که اگر نمی توانست کاری برای آن ها بکند حداقل کنار آن ها بود و گوشی شنوا برای شنیدن دردها و آلام آن ها، را باید بکشید؟

تمام سخنان او بر این موارد می چرخد که هیچ کدام نه از دیدگاه عقلانی و نه از دیدگاه شرعی قتل را توجیه نمی کند.

اما یک نکته می ماند.

دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی بایستی تا مشخص نشدن تمام ابعاد ماجرا از خروج اطلاعات جلوگیری کنند. مشخص است که محرکان اصلی این جنایت در پی بهره برداری دیگری از آن هستند تا خنجری به مراتب بدتر را بر پیکرزخم خورده و داغدار کازرون فرونشانند.

والعاقبه للمتقین