دادآزاد

شخصی
طبقه بندی موضوعی
Instagram
بایگانی
پیوندها
دادآزاد
این وبلاگ با کد شامد زیر در سامانه ساماندهی فضای مجازی ثبت شده است:
1-1-714563-64-4-1
همچنین کانال تلگرامی مربوط به این وبلاگ با کد شامد زیر نیز ثبت شده است:
1-1-714563-61-4-2
یادداشت
گفتگو
خبر
نگارخانه
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
۱۶ آذر ۹۵ ، ۰۰:۲۶

جنبش دانشجویی کازرون

از بزرگترین ایرادهایی که بر تشکل های دانشجویی و جنبش دانشجویی وارد است، این است که فعالیت های آنان علمی نیست؛ بلکه کاملاً سیاست زده می باشد. ایراد دیگر بر آنان این است که حداقل در کازرون این تشکل ها هیچ گاه پای خود را از دانشگاه بیرون نگذاشته اند.

انتشار: کازورن نما -

برای بررسی جنبش دانشجویی کازرون بایستی آن را به دو قسمت کلی تقسیم بندی نمود:

 الف) جنبش دانشجویی در دانشگاه های کازرون

 ب) حضور دانشجویان کازرونی در جنبش های دانشجویی سایر دانشگاه ها

 

الف) جنبش دانشجویی در دانشگاه های کازرون:

 اولین دانشگاه کازرون، در دهه شصت، به همت آیت الله شیخ اسدالله ایمانی، امام جمعه وقت کازرون تأسیس شد. این دانشگاه همچنان که همه می دانند، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کازرون بود که در ساختمان فعلی مدرسه بانو سلامی واقع در کوچه سوم خیابان برادران شهید کوهنورد فعلی راه اندازی شد. پس از چندی ساختمان اصلی دانشگاه در کیلومتر 5 جاده خروجی کازرون که اکنون به سمت بوشهر و نورآباد است، ساخته شد و پس از تقریباً یک دهه از فعالیت این دانشگاه، تشکیلات اداری و بخش زیادی از فضای آموزشی به آنجا منتقل شد.

دانشگاه آزاد اسلامی واحد کازرون، خیلی زود توانست جایگاه علمی خود را در میان دانشگاه های کشور باز کند. به خصوص در دو رشته پزشکی و برق، در جایگاه دانشگاه های صاحب نام در آمد.

هم اکنون دانشگاه آزاد اسلامی واحد کازرون دارای دانشکده های سماء، فنی و مهندسی، پزشکی، دامپزشکی، علوم انسانی، دانشکده پرستاری و علوم پایه می باشد.

در اوایل دهه هفتاد، با ورود حاج علی اسدازده (که به خواست آیت الله ایمانی به دانشگاه آزاد اسلامی واحد کازرون آمد)، اولین تشکل دانشجویی را زیرمجموعه دفتر فرهنگ اسلامی راه اندازی نمود. این تشکل بیشتر فعالیت های دینی و مذهبی را با کمک دانشجویان انجام می دهد. (جملات ادامه حذف شد)

پس از مدتی، حاج علی اسدازده، اولین پایگاه بسیج دانشجویی کازرون را در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کازرون تأسیس نمود. هم اکنون دانشگاه آزاد اسلامی دارای حوزه بسیج دانشجویی با بیش از یازده پایگاه می باشد. حوزه بسیج دانشجویی بقیه الله دانشگاه آزاد کازرون اما توانست در مدت این سه دهه، فعالیت های خود را در میان دانشجویان گسترده نماید و به عنوان یک تشکل دانشجویی در میان دانشجویان جا باز نماید. علاوه بر این، بسیج دانشجویی در دانشگاه های دیگر شهرستان نیز پایگاه هایی را دارد که به عنوان تنها تشکل سایر دانشگاه های کازرون در حال فعالیت است.

تقریباً یک دهه بعد، یعنی در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد، دو تشکل دانشجویی مستقل نیز در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کازرون تأسیس شدند که تا امروز فعالیت می کنند.

انجمن اسلامی دانشجویان متحد، با تلاش دکتر سید رضا نبوی (دانشجوی دکتری دامپزشکی در آن زمان) یکی از دانشجویان کازرونی و دوستانش در سال هشتاد راه اندازی شد. تشکلی که بر خلاف بسیاری از تشکل های دانشجویی با شعار یا زهرا(س) و با آرمی که نقش یا زهرا (س) در آن بسیار مشهود است کار خود را شروع کرد و تا به امروز هم فعالیتش ادامه دارد.

انجمن اسلامی دانشجویان متحد تا حدود 5 سال، علمدار جنبش دانشجویی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کازرون و حتی تمام دانشگاه های کازرون بود. این تشکل در طول 5 سال اول فعالیت خود، برنامه های متفاوت و متنوعی را در سطح دانشجویی و دانشگاه آزاد کازرون برگزار نمود. به خصوص در 4 سال ابتدایی، بارها و بارها به دلیل دعوت از سخنران هایی که عمدتاً از نمایندگان مجلس ششم بودند، برنامه هایش پس از اخذ مجوز و تبلیغات، لغو می شد.

انجمن اسلامی دانشجویان متحد کازرون، که بین دانشجویان به عنوان انجمن اسلامی شناخته می شود، معمولاً مکانی برای دانشجویانی شد که در عرصه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ادبی اهل مطالعه و حرف بودند. این تشکل معمولاً از همه جریان های فکری و سیاسی عضو داشت. به خصوص دانشجویان کازرونی که معمولاً عضو فعال بسیج محلات شهرستان کازرون، یا پیش از ورود به دانشگاه عضو فعال اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان کازرون بودند. البته این نکته نباید نادیده گرفته شود که دانشجویان غیر کازرونی، پس از ورود به دانشگاه، این انجمن را بسان انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت می دیدند و با این دید عضو می شدند. شاید به همین دلیل بود که این افراد سعی داشتند تا به هر نحو که شده، انجمن را بر ریل دفتر تحکیم طیف علامه برانند. چیزی که هیچ گاه موفق به عملی کردن آن نشدند و همین امر هم باعث می شد تا یا به تشکل رقیب انجمن بروند یا این که به کلی سرد و از فعالیت دانشجویی منصرف شوند؛ هر چند برخی از آنان نیز متوجه افراط گرایی خود شده و راه اعتدال را پیمودند.

انجمن اسلامی دانشجویان، هرچند برخی سال ها سعی داشت تا وارد فضای علمی هم بشود، اما همیشه در این امر ناکام ماند. کم کم انجمن در سال های میانی دهه هشتاد، گود را به دیگران واگذار نمود و خود به عنوان پاتوقی برای دانشجویان اهل فکر و مطالعه بدل گشت.

لازم به ذکر است که یکی از دلایلی که باعث شده انجمن از رونق بیافتد، و به جایگاه خواص بدل شود، این بود که هیچگاه برنامه مدون و ادامه داری برای خود طراحی نکرد.

انجمن اما این شیوه عملکردی را ادامه داد. می توان گفت تقریباً از همان سال های اولیه تا کنون به طور متوسط هر دو سال یک بار مسئولین انجمن اسلامی در دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب در محضر ایشان مشکلات و پیشنهادهای خود را ارائه کرده اند.

"انجمن در سال 93 و 94 توانست به عنوان تشکل برتر استان فارس معرفی گردد. این در حالی است که نشریات مختلفی از طرف این تشکل چاپ منتشر شده است که در سال 93-94 عنوان برترین نشریه سال دانشجویی را نیز کسب کردند." (سامان کرم نیا-مسئول انجمن اسلامی دانشجویان کازرون)

در کنار انجمن اسلامی دانشجویان متحد، کانون نشر اندیشه های نو نیز توسط یک کازرونی دیگر به نام داریوش عابدی راه اندازی شد. این تشکل هر چند از نظر سیاسی طیف تندتری نسبت به انجمن داشت، اما بر خلاف انجمن در سال های اولیه با اقبال زیادی روبروی نشد. اما به مرور با ورود دانشجویان دیگر به خصوص در سال 82، کم کم اقبال دانشجویان به خصوص دانشجویان سیاسی و تند را به خود جلب نمود. کانون نشر در سال 85 و با مدیریت دکتر حسن شفیعی (دانشجوی دکتری دامپزشکی آن زمان) با راه اندازی نشست های سیاسی، برنامه ای بلندمدت و ادامه دار را شروع کرد.

در این نشست های سیاسی، صرفاً مباحث سیاسی بحث نمی شد و موضوعات صنفی هم در آن وارد شد و دانشجویانی با طرز فکرهای مختلفی حضور پیدا می کردند. هر چند در مباحث صنفی، بچه های انجمن دنبال داستان را می گرفتند و تا رسیدن به نتیجه سعی می کردند کوتاه نیایند. به عنوان مثال نگارنده به خاطر دارد روزی در این نشست، یکی از دانشجویان دختر خوابگاهی، گفت: "دیشب وقتی از اتوبوس پیاده شدیم، تا وارد خوابگاه شویم چند نفر مزاحم ما شدند. ما سریع خود را به درب خوابگاه رساندیم اما مسئولان خوابگاه درب را بستند. مردمی که شاهد بودند به کمک ما آمدند و پس از اینکه شر مزاحمین از سر ما کم شد، مسئولان خوابگاه درب را باز کردند. امروز نیز از طریق حراست قضیه را پیگیری کردیم اما نتیجه ای نگرفتیم".

آن زمان مسئولیت انجمن اسلامی با دکتر محمدحسن رهنما بود. رهنما از دانشجویان خواست تا فردا صبح جایی جمع شوند و برای پیگیری این اتفاق به سراغ رئیس وقت دانشگاه (دکتر شفیعی) بروند. هرچند دانشجویان حاضر قول همراهی دادند، اما صبح فردا رهنما تنها با کمتر از 5 نفر، به سراغ رئیس دانشگاه رفت و البته خیلی سریع جواب گرفت و مسئولین خوابگاه توبیخ شدند.

فضای باز این نشست ها باعث شد تا روزبه روز به تعداد دانشجویان شرکت کننده در این نشست که به صورت هفتگی برگزار می شد افزود گردد. این بود که علم جنبش دانشجویی در سال های 85 و 86 عملاً از دست انجمن اسلامی خارج شد و در دست کانون نشر قرار گرفت.

اما کانون نشر هم نتوانست این علم را حفظ کند و عملاً در بهار 87 به رکود خاصی دچار شد. این رفتار مسئولین کانون نشر باعث شد تا بسیاری از فعالین دانشجویی که به دلایلی طی این مدت از انجمن و سایر تشکل های دانشجویی وارد کانون نشر می شدند به کوچ معکوسی دست زده به انجمن یا بسیج دانشجویی وارد شوند.

کانون نشر نیز هیچگاه نخواست تا گود علمی را هم تجربه کند و فعالیت های خود را صرفاٌ به فعالیت های سیاسی محدود کرده بود. این در حالی بود که انجمن اسلامی گودی را برای فعالیت های خود خالی نگذاشته بود. به عنوان مثال تنها نشست های ادبی و نشریه های ادبی دانشگاه، با عنوان نشریه باران مربوط به انجمن اسلامی بود.

دو تشکل کانون نشر اندیشه های نو و انجمن اسلامی دانشجویان متحد، برای اولین بار در انتخابات سال 84 پا از دانشگاه بیرون نهادند و هر کدام در ستادی مشغول فعالیت گردیدند. انجمن اسلامی به شکلی پر رنگ (البته بدون ذکر نامی از تشکل خود و یا مجمع تشکل ها یا هر عنوان دیگر) در ستاد دکتر معین فعالیت می کرد. کانون نشر اندیشه های نو نیز دقیقاً به همان شکل انجمن یعنی بدون هیچ اسم و عنوانی به حمایت از آیت الله هاشمی رفسنجانی پرداخت. البته اعضای بسیج دانشجویی هم دقیقاً همچون سایر تشکل ها بدون ذکر نام و عنوان در ستاد دکتر محمود احمدی نژاد فعالیت می کردند. اعضای ستاد دانشجویی معین اما در دور دوم انتخابات تقریباً به صورت 50/50 به ستادهای هاشمی رفسنجانی و احمدی نژاد رفتند.

بسیج دانشجویی که در طول یک دهه فعالیت بدون رقیب خود در دانشگاه، حالا با کسانی روبرو بود که برخی از آنان خود بسیجی بودند، اما در دانشگاه در تشکل های دیگر فعالیت داشتند، در این دوران پنج ساله عملاً وارد فاز منفعلانه ای شد و در گردونه رقابت با تشکل های دیگر وارد نشد. اما این پایان راه بسیج دانشجویی نبود.

هر چند این نکته هم حایز اهمیت است که بسیج دانشجویی دانشکده دامپزشکی شیوه مدیریتی دیگری داشت. در آن ایام دکتر محمد اسدزاده (دانشجوی دکتری دامپزشکی در آن زمان) مسئولیت بسیج دانشجویی دانشکده را به عهده داشت و گاه خارج از دستورات، درب بسیج را بر روی همگان گشوده بود؛ تا آن جا که اکثریت قریب به اتفاق دانشجویان دامپزشکی به عضویت پایگاه بسیج دانشجویی این دانشکده در آمدند. البته این امر به مذاق برخی افراد خوش نمی آمد.

در سال 86 و با تغییر مدیریت در دفتر بسیج دانشجویی شهرستان کازرون و تقبل این مسئولیت توسط شهرام افشار، بسیج دانشجویی نه تنها در دانشگاه آزاد اسلامی بلکه در تمام دانشگاه با تغییراتی همراه شد. تغییراتی که باعث شد تا بسیج دانشجویی پس از یک دوره خمودگی پنج ساله، دوباره سر از بالین بلند کند.

شهرام افشار، مسئولیت حوزه بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد را به محمدهادی صحرابان، (دانشجوی رشته مدیریت آن زمان) که در شهر به عنوان یک فعال سیاسی، فرهنگی و مذهبی شناخته می شد داد. صحرابان هم تمام پتانسیل بسیج را در دانشگاه مورد بررسی قرار داد و در مدت کوتاهی توانست شورای مدیریتی قوی را از دانشجویان در بسیج دانشجویی وارد کند. از جمله مهندس مجتبی سعیدی مقدم مسئولیت واحد علمی را به عهده گرفت. او که سابق بر این در تشکل دانشجویی انجمن پژوهشگران جوان که تنها تشکل واقعاً علمی آن زمان دانشگاه به حساب می آمد، عضویت داشت، از پتانسیل علمی و بسیجی به خوبی آگاهی داشت. همین مسئله باعث شد تا بسیاری از دانشجویان و نخبگان علمی را به سمت بسیج رهنمون شود.

با پیوستن مهندس محمد ابوالحسنی به حلقه واحد علمی بسیج دانشجویی، قدرت علمی این تشکل رو به افزایش نهاد و توانست در مدت کوتاهی از باشگاه پژوهشگران جوان و انجمن های علمی دانشگاه که از سال های پیش فعالیت داشتند مقام علمی خود را بالاتر ببرد.

همچنین در این مدت بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد با همکاری حسین راسخ، توانست ارتباط خود را با هیئت های مذهبی درون دانشگاه افزایش قابل توجهی دهد و با یک تعامل دو طرفه، هم باعث افزایش برنامه های هیئت ها شد و هم بسیج توانست از این پتانسیل نیز بهره ببرد.

از سوی دیگر بسیج دانشجویی در حرکتی ناباورانه، پا به مجمع تشکل های دانشجویی دانشگاه آزاد گذاشت. چیزی که تا آن روز در سراسر کشور صورت نگرفته بود. هرچند این امر به مذاق برخی خوش نیامد، اما در درون دانشگاه فضایی دیگر را رقم می زد. این امر باعث شد تا یک اتحاد دانشجویی جدید در دانشگاه شکل بگیرد.

از نظر سیاسی و فکری نیز بسیج دانشجویی، بر خلاف دوره های قبل، با راه اندازی سلسله نشست های سیاسی و فکری برای دانشجویان بسیجی و حضور در نشست های سیاسی کانون نشر اندیشه های نو، وارد فضای جدید سیاسی دانشگاه شد. این امر از سوی برخی دانشجویان تند مزاج سیاسی از هر دو طیف سیاسی گران آمد.

در میانه دو ترم، بسیج دانشجویی اعلام کرد که در انتخابات مجلس هشتم از کاندیدای خاصی حمایت نخواهد کرد. دلایل مسئولین بسیج دانشجویی به مذاق مسئولین تشکل های دیگر هم خوش آمد و آنان نیز تصمیم گرفتند تا از کاندیدای خاصی حمایت نکنند. بر خلاف این تصمیم جمعی، اما تراکت ها و پارچه نوشته هایی در برخی از ستادهای انتخاباتی نصب می شد که اعلام حمایت مجمع تشکل های دانشجویی کازرون را از آن نامزد نشان می داد. به همین دلیل، تشکل های دانشجویی در بیانیه ای تحت عنوان بیانیه مهم یازده تشکل دانشجویی که تمام تشکل ها از امضاء کنندگان آن بودند، ضمن اعلام بی طرفی در انتخابات، شأن دانشگاه را بالاتر از آن دانستند که در این مسایل وارد شوند.

با ورود به سال تحصیلی 87-88 عملاً تمام فعالین دانشجویی که عمدتاً هم از دانشجویان دامپزشکی و برخی هم رشته برق بودند، فارغ التحصیل شدند. در این میان اما تشکل هایی همچون کانون نشر اندیشه های نو و انجمن اسلامی دانشجویان بیشترین ضربه را خوردند. اما بسیج که از سال قبل عملاً پرچم جنبش دانشجویی را در اختیار گرفته بود بی رقیب شد.

در ترم دوم آن سال اما، مهندس رضا خواجه (دانشجوی رشته برق در آن زمان) سعی کرد تا انجمن را دوباره احیاء کند. همین امر باعث شد تا در ایام انتخابات 88، ستاد دانشجویی میرحسین موسوی در اختیار این جریان قرار گیرد.

در سال تحصیلی 88 – 89، عملاً به غیر از انجمن اسلامی و بسیج دانشجویی، تشکل دیگری در صحن دانشگاه نبود(این به معنای تعطیلی تشکل های دیگر نیست منظور کم شدن فعالیت آن هاست). انجمن اسلامی هم در تلاش بود تا برنامه های خود را با بسیج دانشجویی هماهنگ کند. هر چند در برخی جاها از قِبَل فرصت های بدست آمده، نیات سیاسی خود را به دانشجویان منتقل می کردند.

می توان گفت در سالهای 89 تا 93، تمام تشکل های دانشجویی دانشگاه آزاد دچار یک عملگرایی و در نتیجه خمودگی خاص شدند.

در سال 93 امین عباسی و پس از او سامان کرم نیا، سعی کردند تا انجمن اسلامی دانشجویان و جنبش دانشجویی را از این حالت بیرون بیاورند. اما گمان نمی کنم توانسته باشند آن دوران تقریباً ده ساله فعالیت تشکل ها را بازسازی نمایند.

باید گفت دراین میان تشکل هایی هم بودند که خارج از فضای سیاسی و فکری فرهنگی فعالیت های خود را ادامه می دادند. باشگاه پژوهشگران جوان، هلال احمر، دفتر فرهنگ اسلامی و هیئت های مذهبی و انجمن های علمی پژوهشی از این دسته اند.

البته فعالان دانشجویی نیز با هم تفاوت هایی داشتند. برخی عضو تشکل های خاصی بودند و سنگ تشکل مربوطه را به سینه می زدند و گاه تا عضویت در شورا و یا مسئولیت آن تشکل هم می رسیدند. اما برخی از دانشجویان همچون بنده هم بودند که در این ایام سعی می کردند بین تشکل ها حرکت کنند و آزادگی و استقلال خود را این گونه می دیدند. کسانی چون مهندس یاسین دیوانی، سیروس بنافی، هانیه توسلی، ابوالفضل نیک کار و ...

شاید در بین این افراد هم کسانی باشند که عضو شورای تشکلی شدند، اما دیدگاه شان این بود.

دومین دانشگاه کازرون، دانشگاه پیام نور بود که ابتدا در طبقه فوقانی سالن دکتر شریعتی واقع در خیابان دکتر شریعتی شکل گرفت. پس از مدتی در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مستقر شد و سال 87 به ساختمان اصلی خود در جاده دوان و روبروی زندان کازرون منتقل شد.

این دانشگاه نیز در دوران فعالیت خود، تنها بسیج دانشجویی و شاید یک هیئت مذهبی را داشته است. بسیج دانشجویی این دانشگاه که از همان سال های ابتدایی تأسیس فعالیت داشت نیز از سال 86 و با مدیریت مصطفی دهقان فعالیت های خود را شکلی دیگر داد. اما این فعالیت ها نیز خیلی زود و پس از دو سال افت کرد. شاید مهم ترین دلیل این افت هم آن باشد که دانشگاه پیام نور دانشگاهی مجازی به شمار می آید. این امر در دانشگاه های پیام نور خشت و نودان هم دیده می شود.

در دانشگاه تربیت معلم زینب کبری(س) و فنی و حرفه ای دخترانه نیز تنها بسیج دانشجویی فعالیت خاموشی دارد.

در دهه هشتاد اما تنها دانشکده دولتی کازرون به عنوان مرکز آموزش عالی کازرون زیر نظر دانشگاه شیراز فعالیت خود را در محل زایشگاه سابق کازرون واقع در خیابان آیت الله طالقانی آغاز کرد. در سال 90 اما این دانشگاه مستقل شد و نام سلمان فارسی بر تارک آن نشست.

دانشگاه سلمان فارسی دارای دو تشکل انجمن های علمی پژوهشی و بسیج دانشجویی می باشد. لازم به ذکر است که عمده دانشجویان این دانشگاه غیربومی هستند.

بسیج دانشجویی این دانشگاه، گاه در حد دانشگاه آزاد کازرون خود را نشان داده است و از بسیج دانشجویی های بسیار فعال در سطح استان است.

در سال 87، برخی از دانشجویان شهرهای دیگر، برای تأسیس دفتر تحکیم وحدت سعی کردند تا در این دانشگاه هم دفتری برای خود دست و پا کنند، اما با مشاهده وضعیت غیر سیاسی دانشگاه و عدم رغبت اکثریت دانشجویان همچنین لو رفتن برنامه آنان، خیلی زود کازرون را ترک کردند.

در این دانشگاه، نشست های سیاسی فرهنگی به صورت عمومی توسط بسیج دانشجویی برگزار می شود که مورد استقبال اکثریت دانشجویان قرار گرفته است. این نشست های از زمان مسئولیت دکتر خرمایی بر دانشگاه و سعید زارع خفری بر بسیج دانشجویی و ابراهیم آروند به عنوان مسئول فرهنگی دانشگاه آغاز شد و تا کنون ادامه دارد.

نکته: از بزرگترین ایرادهایی که بر تشکل های دانشجویی و جنبش دانشجویی وارد است، این است که فعالیت های آنان علمی نیست(منظور از علمی بودن این است که موضع گیری هایشان مستند و بر اساس روش های علمی و اصول علمی آکادمیک صورت گیرد. البته این ضعف تقریباً در تمام دانشگاه های کشور احساس می شود)؛ بلکه کاملاً سیاست زده می باشد. ایراد دیگر بر آنان این است که حداقل در کازرون این تشکل ها هیچ گاه پای خود را از دانشگاه بیرون نگذاشته اند.

 

ب) حضور دانشجویان کازرونی در جنبش های دانشجویی سایر دانشگاه ها

تاریخچه این حضور به دهه بیست و حضور دانشجویان کازرونی همچون دکتر محمدحسن طاهری در شاخه دانشجویی احزاب جبهه ملی بر می گردد و از مؤسسان انجمن اسلامی دانشجویان شیراز می باشد. در دهه سی اما، حضور مهندس رجبعلی طاهری در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران که توسط مرحوم مهندس بازرگان جذب شده بوده اند. البته این دو نفر به عنوان نیروهای شاخص نام برده شد.

در دهه چهل شاید معروف ترین دانشجویی که به جنبش های دانشجویی انقلابی پیوست، محمدباقر باقری نژاد بود که به عنوان عضو سازمان مجاهدین خلق تبریز در حال جذب شدن قرار داشت. وی پس از ضربه سال 50 به سازمان مجاهدین خلق و دستگیری گسترده اعضا و هواداران دستگیر و زندانی شد.

از دانشجویان شاخص دهه پنجاه نیز می توان به شهید دکتر علی اکبر پیرویان اشاره کرد. دانشجوی آزاده ای که به عنوان یک دانشجوی فعال شناخته می شد نه عضو گروه خاص. وی در کمیته دانشجویی استقبال از امام هم قرار داشت.

با پیروزی انقلاب اسلامی اما، بر تعداد دانشجویان کازرونی هم افزوده شد. از دانشجویان شاخص دهه 60 می توان به شهید ابراهیم باستان که به شاخه دانشجویی فداییان اسلامی پیوست اشاره کرد.

در نیمه اول دهه هفتاد، وضعیت کشور در حالتی آرام قرارداشت و تشکل های دانشجویی و جنبش دانشجویی نیز از تب و تاب فعالیت های سیاسی خود را خارج می کرد. این در حالی بود که در نیمه دوم دهه هفتاد به ناگاه دوباره آتشی در دانشگاه و دانشجویان شعله کشید.

 در دهه هشتاد نیز مهندس احمدرضا محمدپور در دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت انجمنی را برای فعالیت های دانشجویی تأسیس نمود. تشکلی که اولین رقیب بسیج دانشجویی در آن دانشگاه شد.

اما از نیمه دوم دهه هشتاد، دانشجویان کازرونی توانستند به مرکزیت شورای برخی از تشکل های دانشجویی وارد شوند. اولین افراد دکتر اشکان صفری بود که به عضویت شورای مرکزی جنبش عدالتخواه دانشجویی در آمد. تشکلی که شعارش این بود که خارج از فضای سیاسی به دنبال برقراری عدالت اجتماعی در سطح جامعه است. هم اکنون نیز سعید نجیبی از دیگر دانشجویان کازرونی در مرکزیت این جنبش دانشجویی قرار دارد.

 

نکته: بنده بیشتر به بیان نقش تشکل های دانشجویی دانشگاه ها در فاصله سال های 82 تا 85 که دانشجو بودم پرداخته ام. رد شدن سریع از برخی مسایل به دلیل عدم اطلاع نویسنده می باشد.

از کسانی که اطلاعات بیشتری خواهشمندم اطلاعات خود را بیان کنند.

دلیل نوشتن این متن آن بود تا سرآغاز باشد برای جمع آوری اطلاعات و تاریخچه جنبش دانشجویی کازرون و حضور دانشجویان کازرونی در دانشگاه های دیگر.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
KJDYTVG