دادآزاد

شخصی
طبقه بندی موضوعی
Instagram
بایگانی
پیوندها
دادآزاد
این وبلاگ با کد شامد زیر در سامانه ساماندهی فضای مجازی ثبت شده است:
1-1-714563-64-4-1
همچنین کانال تلگرامی مربوط به این وبلاگ با کد شامد زیر نیز ثبت شده است:
1-1-714563-61-4-2
یادداشت
گفتگو
هنر، ادب، فرهنگ
خبر
نگارخانه
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

امروزه یکی از بزرگترین معضلات جامعه مشکل بیکاری است.

انتشار: هفته نامه شهرسبز شماره 179 مورخ اول خرداد 91 - چمران نامه - شیرازنا  -کازرون نما- روزنامه ملت ما (ملت آنلاین) - صادقون - شیرازه- غریو- پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی- خبرنگاران فارس- سحاب نیوز-

 

امروزه یکی از بزرگترین معضلات جامعه مشکل بیکاری است. مسئله ای که اگر ریشه ای برای درمان آن چاره اندیشی نشود در زمانی نه چندان دور جامعه را، کشور را، ملت را، دولت را، نظام را و ... از پای درخواهد آورد و این بیماری خطرناک به مرگ همه ارزش ها و انسانیت منجر خواهد شد. مسئله ای که دیگر نه اسلامیت و جمهوریت که کلیت فرهنگ کهن ما را نابود خواهد کرد.

 بیماری بیکاری که در چند سال اخیر تب آن بیشتر شده است حالا آغاز نشده و ریشه در سیاستمدارانی دارد که در دوره های قبل در کشور ما بر اریکه قدرت نشسته بودند. ریشه در سیاست های غلط گذشته دارد. اما همه این مسایل دلیلی بر آن نیست که سیاست های غلط دولتمردان امروز را نادیده بگیرم. این مسئله نه دولت ها را، بلکه مجالس سابق و فعلی را مورد اتهام قرار می دهد.

 دلیل این که در چند سال اخیر بیکاری افزایش پیدا کرده است بر می گردد به متولدین سالهای 63، 64، 65 که اوج جمعیت متولدین را دارا هستند. و نه تنها دولتهای وقت برای آنان چاره اندیشی نکردند و زیرساخت های لازم را برای ورود این نسل به جامعه آماده نکردند، که بگوییم از آن سال برنامه ای داشته باشند برای امروز، بلکه حتی برای ورود متولدین این سالها برای به دبستان هم زیرساخت ها را آماده نکردند و این شد که باید در حیاط مدارس چادر می زدند یا خیلی خوبش این بود که کلاس ها در کانتینر ها تشکیل می شد؛ آن هم با 40-50نفر در یک کلاس در چند شیفت. بگذریم از معلمان و تربیت و آموزش این نسل...

 دولت سازندگی اول هرچند به ساخت زیرساخت ها پرداخت، ولی تنها زیر ساخت های اقتصادی بود و همچون بقیه عرصه ها این نیز نادیده انگاشته شد.

 دولت اصلاحات نیز که به قول خودشان هر 10 روز یک بحران داشتند، که بیشتر این بحران ها، بحران های خودساخته بود. بهتر بگویم به جای انجام کار، تنها سیاست بازی را به بهانه آزادی بیان توجه کردند. و کاری به زیرساخت ها برای ورود این موج جمعیت که در سال بعد از آن دولت وارد بازار کار می شد، نکردند.

 دولت فعلی نیز هرچند با شعار عدم سیاست بازی وارد شد و شاید دلیل عمده مردم برای بر سر کار آوردن آن هم همین بود؛ ولی بعد از دو سال، درگیر سیاست بازی های فرعی شد و از کارآیی خود افتاد.

 و حتی امروز هم هیچ کدام از مسئولین امر اعم از مقنن و اجرایی و حتی مصلحتی به فکر راه چاره ای برای حل این مشکل نیستند.

 تا ان جا که در انتخابات سال 88 هر 4 نامزد ریاست جمهوری بدون نادیده گرفتن این مسئله و صرفاً برای خوشایند مرفهین بی دردی (که قاعدتاً مسایل دیگری غیر از مسایل اساسی مردم برایشان مهم است مثل آزادی ... که مسئولین هم فقط برای جلب رضایت آنان فعالیت می کنند زیرا سر و صدایشان گوش فلک را می تواند کر کند.) به مسئله اشتغال زایی برای بانوان پرداختند. 1

 و اما دلیل این که مطلب حاضر را نوشتم این بود که 26 اردیبهشت خبری از سوی مدیرعامل شرکت مخابرات فارس بر خروجی خبرگزاری ها نقش بست:

 اولویت استخدام در شرکت مخابرات با بانوان است.2

 در حالی که همه دم از تبعیض جنسیتی می زنند انگار این مسئله اصلاً تبعیض جنسیتی نیست و این یعنی برداشتن تبعیض جنسیتی.

 مسئولین امر شاید اصلاً در ایران زندگی نمی کنند.

 وقتی گفته می شود فقر و فساد و تبعیض، و این که برای رفع آنان بایستی اقدام عاجلی صورت گیرد، به جای برخورد ریشه ای به برخوردهای بسیار بی مورد می پردازند.

 ایران جامعه ای دارد که در آن شرعاً عرفاً و قانوناً همه چیز به خصوص مسایل مالی و مادی خانواده بر دوش مرد است. و وقتی مردی نتواند خرجی را درآورد، باعث می شود که نتواند ازدواج کند. و وقتی نتواند ازدواج کند مسلماً دختران جامعه نیز نمی توانند ازدواج کنند و این مسئله باعث افزایش جرم و جنایت و فساد و فحشا و فقر می گردد.

 آیا با سرکار رفتن بانوان در حالی که بسیاری از جوانان این جامعه بی کار هستند باعث تغییر فرهنگ که چه بگویم، تضعیف فرهنگ نمی شود؟ با کدام منطق این مسئله را برای خویش حل کنیم ؟

 آیا مسئولین امر اگر دختری داشته باشند که حقوق داشته باشد حاضر هستند آن را به جوانی بدهند که شغلی ندارد؟ حتی اگر دخترشان شاغل هم نباشد باز حاضر به چنین کاری هستند؟

 در حالی که بیش از 90 درصد بانوان شاغل به حقوقی که می گیرند نیازی ندارند و عمدتاً دلیلشان این است که در خانه بیکار هستند، یا این که رفته اند درس خوانده اند حالا می شود بی کار باشند و... عمدتاً از سر بیکاری و تفریح می خواهند کار کنند و حتی این که کمک خرجی خانواده باشند، اصلاً صحت ندارد زیرا تنها به تجمل گرایی خانواده و بالا رفتن سطح توقع خانواده منجر می شود.

 در این حال و با بیکاری شدید در بین پسران جامعه که شرعاً، عرفاً، قانوناً، منطقاً، عقلاً و طبیعتاً بایستی خرجی زندگی را بدهند در اولویت قرار دادن بانوان به چه معناست؟

 در کدام کشور و کدام جامعه این تبعیض را قائل شده اند که اکنون در کشور ما که داعیه اسلام گرایی را دارد، این تبعیض غیر منطقی را قایل می شوند؟

 نگارنده مخالف اشتغال بانوان نیست. اما در زمانی که پسران (که خرج دهنده زندگی هستند) بیکارند، اولویت اصلی با بانوان است؟ حالا اگر شغلی باشد که نیاز است حتماً از بانوان استفاده شود مثل پزشکی و پرستاری و معلمی در مدارس دخترانه و ... می گوییم اشکال ندارد. اما غیر از این مشاغل آیا بقیه مشاغل از عهده مردان بر نمی آید؟ آن هم در جایی مثل شرکت مخابرات؟

 آیا این به صلاح جامعه است؟ یا به فساد جامعه؟

 خواننده محترم با یک دو دو تا چهارتای بسیار ساده به خوبی خواهد فهمید که در یک چنین جامعه ای اولویت با کدام جنسیت است.

 حداقل می گفتید هر دو با هم برابر. اما از اخباری که می رسد انگار این جزو سیاست های کلی دولتی است که نام خود را اصولگرا گذاشته و بر ضد اصول حرکت می کند!!!!!

 -----

 1-نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری سال 88 در برنامه های تلوزیونی که به عنوان فیلم تبلیغاتی ساخته ستاد نامزدها این مسئله عنوان شد. و روی این مسئله بسیار مانور می دادند. و تنها جناب محسن رضایی بود که هرچند آن را عنوان کرد ولی روی آن مانور نداد.

 2-خبرگزاری های مهر، فارس و... و همچنین روزنامه بازار کار

 

 

پیامدها:

اشتغال چگونه معضل شد؟

 نقدی بر یادداشت اولویت اشتغال با چه کسانی است؟

 در شماره  179 هفته‌نامه شهرسبز مورخه اول خرداد ماه 91، یادداشتی اعتراض آمیز از دوست عزیز محمد مهدی اسدزاده در نقد اظهارات مدیرعامل شرکت مخابرات استان فارس مبنی بر اولویت استخدامی بانوان در آن شرکت به چاپ رسید که در پایگاههای مجازی متعددی نیز بازنشر یافت. نویسنده محترم یادداشت با نقدی بر عقبه معضل اشتغال جوانان کشور، به نقد این سیاست شرکت مخابرات پرداخته و آن را به نوعی به مسائل سیاسی ورای دیدگاه رفع مشکل جوانان و به جهت تامین منافع و خوشایند قشری خاص (مرفهین بی‌درد) ارتباط داده است.

 این قلم از موضع یک دانشجوی رشته پژوهشگری علوم اجتماعی که در خلال درسها با برخی ریشه‌های معضلات اجتماعی جامعه ایران از جمله اشتغال و نیز مباحثی مقدماتی از علم اقتصاد آشنایی پیدا کرده و نیز به عنوان فردی که صاحب یک شرکت پیمانکاری بوده و در عرصه خدماتی اقتصادی فعالیت داشته و چندین نیروی کار در شرکت خود تحت استخدام دارد، لازم می‌بیند که در کمال احترام به دوست عزیز نویسنده که افتخار دوستی نزدیک چندین ساله با ایشان دارم   ضمن تایید بخشی از مطالب آن یادداشت، به رد برخی مباحث که به نظر می‌رسد اندکی در فضای احساسی تحلیل شده باشد و توضیحاتی پیرامون برخی بندهای دیگر آن مطلب بپردازد. با این توضیح تکمیلی که این مطلب به هیچ عنوان در پاسخ به یادداشت مذکور نبوده بلکه از دید اینجانب به موازات آن قلمداد می‌گردد.

 در ابتدای بحث و در ریشه‌یابی تاریخی معضل اشتغال که جناب اسدزاده عزیز نیز ریشه‌های آن را تا حدودی به حق "درسیاست‌های غلط گذشته" دانسته، باید گفت که نبایستی تمامی ریشه‌ها را به رفتارها و سیاست‌های حکومتها و دولتهای گذشته گره زد؛ چراکه بخش اعظمی از آن و حتی چرایی رفتار حکومتها و دولتها نیز متاثر از ریشه‌هایی اجتماعی و فرهنگی است که البته در یکی دو بعد هم خلاصه نمی‌شود. به عنوان مثال نوع ساختار اجتماعی جامعه ایران که بخش اعظم آن بنا بر برخی منابع تا 70 درصد دارای معیشتی روستایی بوده و هستند و همواره اقتصاد کشاورزی آنها متکی به آب و زمین و باران می‌باشد و در آن سیستم نیروی کار تعاریف خاص خود را در داشته، با نوع نظام‌های فئودالی اروپا و شیوه معیشت آنان در همان مقطع تاریخی و اشتغالهای دولتی امروز چندان قابل مقایسه نیست. به همین خاطر و بنا به تزلزل‌هایی که در افق آینده نوع کشاورزی و اقتصاد مبتنی بر آن وجود داشت و همواره مردم فقیر روستایی به دلیل اقلیم اکثرا خشک و کم آب کشور چشم به آسمان داشته‌اند و این نوع کشاورزی دیم، درآمد متغییر و بی ثبات و غیرقابل اتکا و پیش‌بینی و عموما خودبسا (بخور و نمیر) را برای آنان در بر داشته؛ و حتی در سایر بخش‌های اقتصادی دیگر نیز مانند کسب و کار و تجارت، به دلیل فقدان حکومت مرکزی مقتدر و به تبع آن نا امنی و غارت و راهزنی، همواره تهدیداتی وجود داشته است؛ ورود سیستم جدیدی به نام اشتغال در بخش‌های خدمات دولتی در نظام‌های نوین بروکراتیک حکومتی که از اواخر دوره قاجار بر اساس مدل‌های اروپایی بر ارکان نظام اداری کشور استوار شد، بسیار مطلوب و جذاب می‌نمود. چراکه طی آن دولت حقوق ثابت ماهیانه‌ای تنها در قبال روزی 8 ساعت کار عموما اداری بی زحمت آنهم در همه شرایط چه خشکسالی، چه سیل و زلزله، چه جنگ و بیماری به کارمندان شاغل خود در بخش‌های مختلف اداری و خدماتی و نظامی و وزارتخانه‌ای پرداخت می‌کرد. در این میان آنچه برای مردم زجر کشیده از مبلغ این حقوق مهمتر بود، ثبات و اطمینان از وصول آن در پایان ماه بود که به هرحال هرچند در نگاه اول کم می‌نمود، اما چون قابل برنامه‌ریزی و اتکا بود، رنگ زندگی کارمندان دولتی را تغییر داد و بعدها در دوران پهلوی‌ها، به همراه آن امکانات رفاهی دیگری به صورت تعاونی‌های مصرف و مسکن، بیمه‌های درمانی و امکانات ورزشی و وامهای مختلف و صندوقهای بازنشستگی بدان اضافه شد و حتی پس از بازنشستگی و نیز پس از فوت کارمند، این حقوق در قالب مستمری به همسر و فرزندان مستقل نشده او پردالخت می‌گردید.

 بنابراین رویکرد غالب دیدگاه اشتغال مردم و توقع آنان از حکومتها برای رفع مشکل درآمد و بیکاریشان، ایجاد فرصتهای شغلی دولتی، آنهم از نوع پشت میز نشینی اداری شد. و شاید بهتر آن باشد که بگوییم معضل امروز کشور ما معضل "اشتغال دولتی" است نه اشتغال صرف. به همین دلیل اگرچه نگارنده این سطور خود دارای شرکتی خصوصی است و حقوق چندین کارمند را پرداخت می‌نماید، اما با انتشار هر آگهی استخدام دولتی، خانواده اینجانب از من می‌خواهند تا در آن شرکت کرده و صاحب شغلی دولتی شوم و یا پرسنل شرکت من همواره آرزو دارند که به لحاظ برخورداری از ثبات و راحتی و امکانات مشاغل دولتی، در یکی از آزمون‌ها پذیرفته شوند. این مسائل ریشه‌های تاریخی اجتماعی دارد و به همین دلیل و با وجود اینکه ظرفیت‌های بالای اشتغال در بخش‌های غیر دولتی وجود دارد، جمعیت جویای کار کشور ما همواره به دنبال شغل دولتی می‌باشند. از سوی دیگر این نکته را نباید از نظر دور داشت که میان دستمزدهای قانونی و عرفی جامعه ما و سطح هزینه‌ها تناسبی وجود ندارد و به عبارت دیگر نرخ دستمزدها متناسب با آهنگ نرخ رشد تورم نیست و همین مساله تبعات متعددی در پی دارد.

 اول اینکه وقتی جوانی با یک فرصت شغلی مواجه می‌گردد، با مقایسه میزان حقوق ناشی از آن شغل با میزان هزینه‌های اولیه زندگی از قبیل مسکن، غذا، پوشاک، حمل و نقل و انرژی، در می‌یابد که آن حقوق جوابگوی نیازهایش نبوده، بنابراین به امید شغل بهتری که البته وجود هم ندارد به انتظار می‌نشیند. به عنوان مثال در حال حاضر بر اساس قوانین اداره کار و عرف بازار، حقوق یک نیروی فنی لیسانس در شیراز با سابقه یک ساله، بین 500 تا 600 هزار تومان است. این در حالی است که در جنوبی ترین بخش‌های شیراز مانند شهرک والفجر یا شهرک رضوان و میانرود، اجاره بهای یک آپارتمان 80 متری بالغ بر 300 هزارتومان در ماه است؛ آنهم با ودیعه‌ای در حدود 2 تا 3 میلیون تومان. در حقیقت جوانی که فاقد مسکن باشد یعنی نیمی از درآمدش را از دست خواهد داد. در مقابل اگر دولت مشکلات بخش مسکن را مرتفع نماید و یا حتی برنامه‌های نظارتی و کنترلی بر بازار مسکن جهت حقیقی سازی نرخ اجاره و ملک را جدی‌تر اعمال نماید، یعنی به هر نیروی شاغل جوان ماهیانه بین 200 تا 800 هزار تومان (بسته به محل ) کمک غیر مستقیم نموده است.

 دوم به دلیل آنچه که در بخش اول گفته شد. چون حقوق کفاف مخارج اولیه را نمی‌دهد، یا نیروی کار نسبت به اشتغال در بخش خصوصی بی میل شده و یا مجبور به روی آوردن به مشاغل کمکی دیگر در شیفتهای مختلف می‌شود که البته این شامل کارکنان بخش‌های دولتی نیز می‌گردد. این چند شغله بودن خود باعث تشدید بیکاری می‌شود چراکه گاها توسط یک نیروی کار، 3 فرصت شغلی اشغال می‌گردد.

 سوم روی آوردن زنان به اشتغال به عنوان کمک خرج که برخلاف نظر نویسنده محترم اصلا از روی تفنن و رفع بیکاری ساده نبوده بلکه برای رفع مشکلات شدید مالی و فقر خانواده‌هاست و اینکه به دلیل دور باطلی که در نظام خانواده‌ها و ازدواج در حال شکلگیری است، و مشکلات اشتغال بر سن ازدواج تاثیر گذاشته، زنان به دلیل پیدا نمودن حاشیه امن و تضمین آینده، ترجیح می‌دهند که درآمد مستقلی ولو اندک داشته باشند. و البته تبعات دیگری هم وجود دارد که از حوصله بحث خارج می‌باشد.

 بحث دیگری که در بالا اشاره گذرایی به آن شد، نوع نگاه به اشتغال در بخش خصوصی و دولتی است که ضمن اینکه باید رفع این مساله را جهت کاهش بیکاری به دست خود مردم با برداشتن عینک بدبینی و تغییر نگرش سنتیشان سپرد، باید از دولتها خواست تا با سیاستگذاری صحیح در قوانین کار، حقوق کارگر و کارفرما را منصفانه مشخص نمایند تا بخش خصوص بتواند ظرفیت بالای خود را اعمال و سهم خود را در بازار کار ادا کند. مساله‌ای که متاسفانه هیچگاه دولتها به خوبی بدان نپرداخته‌اند. وقتی که چرخه اقتصادی کشور بچرخد و رونق بر اقتصاد حکمفرما باشد، این چرخه مانند رودخانه‌ای است که همه از آن سیراب می‌شوند. همچانکه در بحران رکود اقتصادی دو سال قبل آمریکا، اقتصاددانان آن کشور به دولت توصیه کردند که برای خروج از رکود، پروژه‌های عمرانی جدیدی تعریف کرده و به اجرا گذارد تا منجر به گردش نقدینگی و پول شود. چراکه مثالا در رشته‌ای که نگارنده در آن فعالیت دارد، برای یک پروژه توسعه شبکه برقی به ارزش 50 میلیون تومان، چیزی در حدود 20 عنوان شغلی به طور مستقیم و غیر مستقیم درگیر شده و برای آنان شغل ایجاد می‌گردد. از کارگرانی که کار یدی مثل حفاری انجام می‌دهند تا تولید کنندگان و فروشندگان قطعات مورد نیاز مانند پایه‌های سیمانی و یراق تا کامیونهایی که آنها را حمل می‌کنند و غذا فروشی که برای کارگران از آنها غذا خریداری می‌گردد و جرثقیل و حال این مساله را به یک پروژه 30 میلیاردی راه سازی یا 300 میلیاردی سد سازی تعمیم دهید. وقتی که کارگران و فنی کاران و رانندگان و طراحان و مدیران پروژه و مهندسان کارکنند، درآمد کسب می‌کنند و این درآمد به بازار مصرف سرازیر شده و رونق بازار کالاهای مصرفی، چرخ تولیدکنندگان و کارخانه‌داران را می‌چرخاند و این پروسه خود، محرک خود است و همان رونقی است که نیاز داریم. اما متاسفانه امروز شاهد رکود طرح‌های عمرانی از سوی دولت هستیم که به بی‌پولی و فقدان سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی باز می‌گردد و همین می‌شود که شرکتی که تا سه چهار سال قبل 12 پرسنل ثابت و بیش از 40 نیروی روزمزد و حق العمل کار داشته، امروز تنها با 3 نیرو به کار خود ادامه می‌دهد و این به معنای تشدید بیکاری است. از سویی دیگر نیز نباید فراموش کرد که جوانان بسیاری به دلیل اینکه شغل پیشنهادی به آنان پشت میز نشینی نیست و نیاز به تحرک و زحمت و آفتاب و باران خوردن دارد از آن سر باز زده و حاضر به انجام آن نیستند. بنابراین تغییر فرهنگ و نگرش جدید به اشتغال یکی از بنیادی‌ترین و ریشه‌ای ترین معضلاتی است که اگر مرتفع شود، گام بزرگی درجهت کاهش بیکاری برداشته شده است.

 اما در خصوص اشاره نویسنده محترم آن یادداشت به سیاستهای دولتهای سازندگی و اصلاحات که معتقدم بنا به نوع نگاه سیاسی نویسنده یادداشت قدری همراه با بی انصافی نگاشته شده، باید گفت سیاستهای اقتصادی آن دولتها شاید به لحاظ حجم و هیاهوی تبلیغاتی کمتر از دولت حاضر بوده باشد، اما به لحاظ عمق و زیربنایی بودن، ارزشی به مراتب بیشتر از تصور جناب اسدزاده داشته است. این درست مانند کسی است که زیر یک ساختمان در حال نشست 10 متر مربع فنداسیون ایجاد کند و از نشست بیشتر جلوگیری کند و کسی دیگر 800 متر مربع دیوارهای آن ساختمان در حال فرو ریختن را سفیدکاری و گچ‌بری کند. اگرچه کار دومی بیشتر و زیباتر است اما اثربخشی کار اولی بیشتر و مهمتر است. بر همین اصل نباید از زیرساختهای اقتصادی دولتهای گذشته خصوصا سازندگی به لحاظ ایجاد فرهنگ ساخت تاسیسات عظیم زیربنایی از قبیل مجتمع‌های پتروشیمی، فولاد، ذوب فلزات، تولید برق، سیمان و استخراج معادن و سدسازیها و شبکه‌های آبرسانی که منافعش امروز مشخص می‌شود غافل شد. یا نباید به دلیل اختلاف نظر سیاسی نتایج هشت سال دولت اصلاحات را تنها بحران هر 9 روز یکبار و سیاست بازی و جنگ حزبی خلاصه کرد، در حالی که حداقل منطقه ویژه اقتصادی پارس که قطب انرژی ایران و قلب اقتصاد کشور محسوب می‌گردد در سال 1377 و در همان دولت اصلاحات بنیان گذاشته شد و زمانی 60 هزار نیرو در قالب پیمانکاران خصوصی به طور مستقیم در آن مشغول به کار بودند و این به غیراز اشتغالهای غیر مستقیمی بود که در دیگر استانها جهت تولید و پشتیبانی صنعتی و فنی و این منطقه ایجاد شده بود. و یا حوزه نفتی دارخوئین که سال 1382 با سرمایه‌گذاری شرکت‌های ایتالیایی، فعالیت احداث فاز اول آن آغاز شد و هزاران نفر از جمله اینجانب در آن مشغول به کار بودند. یا تاسیس صندوق ذخیره ارزی که پشتوانه رونق اقتصادی بخش خصوصی و طرح‌های زیربنایی بود و البته از ماحصل آن، دولت نهم حالی اساسی برد. همچنین جذب سرمایه گذاری خارجی که آلترناتیو بخش خصوصی برای کار و ایجاد فرصتهای شغلی و هم برای دولت منبع تعریف طرح‌های عمرانی و اقتصادی مثل همان پارس جنوبی بود. و البته شروع اصلاحات اقتصادی که در برنامه‌های سوم و چهارم توسعه شروع گردید و در دولت نهم به هدف مندی یارانه‌ها ختم شد.

 درپایان لازم به ذکر است که این قلم دغدغه نویسنده محترم یادداشت در خصوص اولویت استخدامی خانم‌ها را در فضای اجتماعی و عرفی و شرعی ایران کاملا پذیرفته و حتی قائل به سهم مساوی هم در این خصوص نیست . آن‌هم در شرایط فعلی مردان که بار مشکلات مالی خانه و همسر و فرزندان همواره بر دوش آنان است؛ و این را ناشی از برخی اشتباهات در سیاستگذاریها، الگوسازیها، نظام آموزش عالی و ضعف قانون‌گذاری و تصمیم‌گیری مدیران اجرایی می‌داند که اگر می‌توانستند نظام تامین اجتماعی را برای حمایت از زنان آنقدر اطمینان بخش نمایند که دغدغه و غم "دوران پیری و کوری" از دوش آنان برداشته شود و به نحوی در صورت هرگونه سرپیچی و تمرد مردان از پرداخت حقوق مادیشان، پشتوانه قابل اتکایی داشته باشند و نیز از بار هزینه خانواده‌ها با اعمال سیاستهای منطقی و صحیح کاسته می‌شد، شاید وضعیت اشتغال زنان و مردان، امروز در جایگاه دیگری بود.                 فرزاد (علی) بحرانی

 

دلیل نوشتن این مقاله  بر می گردد به لطف تمام و کمال یکی از دوستان نسبت به حقوق زن در جامعه ی امروز مقاله ای که ایشان در خصوص آگهی شرکت مخابرات مبنی بر استخدام خانم ها نوشته بودند نمونه ی کاملی از تفکر قدیمی و مرد سالارانه ای است که چند سالی می شود بسیار کمرنگ شده  اول از همه باید از همین آگهی استخدام شروع کنم،آگهی ای که باطنش کاملا با ظاهرش تفاوت دارد.شرکت مخابرات مدتی بود که حقوق کارمندانش را به عللی پرداخت نمی کرد یا دیر پرداخت می کرد و به همین دلیل فریاد اعتراض کارمندان بلند شده بود، در چنین شرایطی که حقوق و مزایا و پرداختی کم و با تاخیر است، همراه با ساعت کاری بالا عملا نوعی بیگاری به حساب می آید. از آنجایی که آقایان با این شرایط به راحتی کنار نمی ایند این زیرکی شرکت مخابرات بوده که اقدام به استخدام خانم ها نموده زیرا خانم ها کمتر بر میزان حقوق دریافتی حساس هستند  لازم به یادآوری است که اینجا ایران است نه عربستان که خانم ها حتی حق رای نداشته باشند!: زمانه عوض شده و طرز تفکرات تغییر کرده، در ایران امروز شرعا و عرفا و قانونا و... وظیفه زندگی بر دوش مرد تنها نیست، که دوشادوش زن و مرد می باشد همینطور که شاهد نمونه های بسیاری حتی پدران و مادران خودمان هستیم  نقل است که در زمان حضرت محمد(ص) ایشان یک خانم را به عنوان شهردار مدینه می گمارند و این نشان دهنده این است که خانم ها نه فقط می توانند معلم و پرستار باشند بلکه از عهده بسیاری از مشاغل بر می ایند  و اگر برای بعضی از مشاغل انتخابی پیش بیاید این لیاقت است که ملاک انتخاب می باشد نه جنسیت!..

و اما جواب:

  به نام خدا دلیل نوشتن این مقاله: نه نگاشته بنده عنوان مقاله می گیرد و نه نگاشته شما. نگاشته من را یادداشت و نگاشته شما را شاید یک نظر و نه حتی نقد گویند. که اندازه مطلب و مستند بودن مطلب در این که مطلب در چه قالبی دسته بندی شود و معیارهای دیگری نیز در قالب مطلب اهمیت دارد.

بر می گردد به لطف تمام و کمال یکی از دوستان نسبت به حقوق زن در جامعه ی امروز: ببخشید شما یا اصلاً مطلب بنده را نخوانده اید یا .... بنده اصلاً درباره حقوق زن در جامعه امروز بحث نکرده ام. زیرا بحث در این مورد نیاز به مطالعات جامعه شناسانه در این زمینه، آشنایی با جایگاه زن در حقوق و قانون حاکم بر جامعه و .... که بنده فعلاً نسبت به آنها جاهل هستم.

مقاله ای که ایشان در خصوص آگهی شرکت مخابرات مبنی بر استخدام خانم ها نوشته بودند نمونه ی کاملی از تفکر قدیمی و مرد سالارانه ای است که چند سالی می شود بسیار کمرنگ شده: آگهی نبوده بلکه در یک مصاحبه گفته بودند. بنده در مورد استخدام خانم ها هم ننوشته بودم بلکه در مورد اولویت استخدام بانوان صحبت کرده بودم. بنده با اشتغال بانوان اصلاً مخالف نیستم. حالا این تفکر قدیمی هست یا مردسالارانه نمی دانم. اما گمان می کردم از دیدگاه یک فرد ازاده و نه ازاد نوشته بودم.

اول از همه باید از همین آگهی استخدام شروع کنم،آگهی ای که باطنش کاملا با ظاهرش تفاوت دارد.شرکت مخابرات مدتی بود که حقوق کارمندانش را به عللی پرداخت نمی کرد یا دیر پرداخت می کرد و به همین دلیل فریاد اعتراض کارمندان بلند شده بود، در چنین شرایطی که حقوق و مزایا و پرداختی کم و با تاخیر است، همراه با ساعت کاری بالا عملا نوعی بیگاری به حساب می آید. از آنجایی که آقایان با این شرایط به راحتی کنار نمی ایند این زیرکی شرکت مخابرات بوده که اقدام به استخدام خانم ها نموده زیرا خانم ها کمتر بر میزان حقوق دریافتی حساس هستند.: اولاً این گونه سخن گفتن از ان حداقل 20 سال پیش بود نه امروز که بانوان زودتر به حقشان می رسند تا مردان. این که حقوق پرداخت نشده است درست است من هم منکرش نیستم ولی باید گفت آیا وجود همین بانوان گرامی نیست که باعث این گونه مسایل می شود. دلیل آن چیست که بانوان به قول شما نیروی کار ارزان به حساب می آیند به خصوص در بخش خصوص؟

لازم به یادآوری است که اینجا ایران است نه عربستان که خانم ها حتی حق رای نداشته باشند!: بنده نیز منکر این امر نیستم.

زمانه عوض شده و طرز تفکرات تغییر کرده، در ایران امروز شرعا و عرفا و قانونا و... وظیفه زندگی بر دوش مرد تنها نیست، که دوشادوش زن و مرد می باشد همینطور که شاهد نمونه های بسیاری حتی پدران و مادران خودمان هستیم.: در باب شرعاً که گفته اید باید بگویم کدام شرع؟ اگر شرع شما قرآن است که قرآن در محکماتش تغییری نکرده است و قرآن تامین مخارج زندگی را بر دوش مرد می داند. و این از محکمات است که تغییری در آن راه ندارد. عرفاً منظورتان کدام عرف است. اگر عرف جامعه امروز است بنده از شما سئوال می کنم اگر مردی بیکار باشد آیا زمین و زمان او را به چشم یک فرد بی قید نمی شناسند؟ (کاری به این که پولی از آن کار در اورد یا نیاورد ندارم) و در مقابل اگر یک زن بی کار باشد او را به چه چشمی نگاه می کنند؟ آیا خود شما حاضرید با مردی زندگی کنید که کاری ندارد؟ و از نظر قانون نفقه بر دوش چه کسی است مرد یا زن؟ و دیگر در مورد دوشادوش بودن در زندگی نیز حرف شما صحیح است. و در زندگی هر دو وظایف به خصوصی در قبال یکدیگر دارند که این می شود عدالت و تعادل که به نسبت جنسیت هر کدام وظایف به خصوصی بر عهده هر کدام گذاشته شده است. پدر و مادر بنده هم تا 5 سال پیش که پدرم بازنشسته شد هر دو شاغل بودند و اکنون در حالی که پدرم بازنشسته شده است مادرم همچنان شاغل است. نه تنها مادر من بلکه بسیاری از بانوان خاندان ما شاغل هستند. اما این حرف با حرف بسیار متفاوت است. و می توان گفت به نوعی مغالطه در گفتمان بنده است. حال یا شما به درستی مطلب بنده را نخوانده اید یا این که بنده مطلبم را واضح بیان نکرده ام. بنده همچنان که گفته ام با کار کردن بانوان مخالف نیستم. با این گفتمان غلط مسئولین که از مردم برخاسته اند و دیگر با مردم نمی نشینند مخالفم.

نقل است که در زمان حضرت محمد(ص) ایشان یک خانم را به عنوان شهردار مدینه می گمارند: در مورد  شهردار زمان رسول الله هر چه گشتم چنین فردی را نتوانستم در تاریخ بیابم. شما بفرمایید چه کسی بوده و در کدام تاریخ در مورد ان بحث شده است. اما این که در زمان رسول الله زنان همچون مردان سلاح بر کف گرفته به خصوص در جنگ احد و یا اموری از این دست یا تجارت و کشاورزی و .... امده است.

 و این نشان دهنده این است که خانم ها نه فقط می توانند معلم و پرستار باشند بلکه از عهده بسیاری از مشاغل بر می ایند: بنده نیز نگفته ام که خانم ها فقط در این مشاغل. و احیاناً شما نقطه چین را ندیده اید. و بنده نیز منکر این نیستم که بانوان می توانند همه کاری کنند. در سطح جامعه ما زن و مرد نداریم بلکه تنها یک جنسیت وجود دارد و ان هم انسان بودن است. و زن و مرد بودن و وظیفه هر کدام به صورت تفکیک در خانواده و در چارچوب آن خواهد بود.

و اگر برای بعضی از مشاغل انتخابی پیش بیاید این لیاقت است که ملاک انتخاب می باشد نه جنسیت!...: حرف بنده هم همین است. آیا این سخن دوست قدیمی ما و همشهری و هم محله ای ما جناب مهندس قنبریان دلیل بر این سخن شماست یا این که تبعیض جنسیتی؟ ما هم می گوییم لیاقت نه جنسیت اما اگر جنسیت پیش بیاید باید گفت کدام اولویت دارند. از شما می پرسم.

 

-------------------------------------------------------------------------

 

انتقاداتی که خوانندگان سایت شیرازه وارد کرده اند:

 

زهرا یکشنبه 7 خرداد 1391

اولا که امروزه دربیشتراز90درصداستخدامهای دولتی وخصوصی معتبر شاهدکلمه فقط ذکورهستیم ثانیا شما این آمار90درصدبانوان شاغل نیازمالی ندارندراازکجاآوردید ثالثا بعضی آقایان ثروتمند کارمند استاددانشگاه 2شغله 40ساله مثل دایی مجردبنده نفقه چه کسی رامیدهند بهترنیست به تجردگرایی پسران کارمندپولدارهم بپردازید ودیگراینکه خانومها شغل آبرومندداشته باشند بهتراست تاازراههایی مثل تنفروشی یاکلیه فروشی نیازمالیشان راتامین کنند اگرآقایان اینقدرسخاوتمندبودند درصدفقرمالی اقتصادی دربانوان بیشترازمردان نبودچراقادربه تصوربانوانی که نیازمالی دارندنیستیدمثل بنده که پدری ازکارافتاده دارم واصلا ازکجامعلوم این ادعااولویت حقیقت داشته باشدوازطرفی چرابه حضورکارگران خارجی درایران که منجر به بیکاری ملت میشونداعتراض ندارید ودرآخرمیدانم که کامنتم رانمایش نمیدهید

جواب:

اولاً شما آمارتان را از کجا آورده اید که بنده در طول 2 سالی که دنبال کار می گردم ندیده ام که اگر باشد خیلی به حق است.

ثانیاً نیازی نیست شما خود تحقیق کنید نتیجه را اعلام کنید ببینم چنین چیزی هست یا خیر

ثالثاً آن آقایان مجرد ثروتمند هم اشتباه می کنند و این که باید خرج خودش را در بیاورد یا خیر. در حالی که خانم ها تازه اگر نه پدر نه برادر و نه شوهر داشته باشند در حالی که نخواهند کار کننند وظیفه حاکمیت است که خرجی آنها را بدهد.

کسی نگفته تن فروشی. بنده هم قادر به چنین مواردی هستم و از نزدیک با برخی از آنها در ارتباطم. اما شما نباید کلیت مسئله را فدای جزئیت مسئله کنید. و این نوعی مغالطه است. به حضور کارگران خارجی هم معترضم. اما سخن من چیز دیگری است. لطفا همه چیز را با هم خلط نکنید.

غریبه چهارشنبه 3 خرداد 1391

گوش شنوا کو ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مسئله این است .

ما همیشه عادت داریم به جای حل مسئله صورت مسئله را پاک کنیم .

یا علی

فرجزاده چهارشنبه 3 خرداد 1391

اگرهمه زن ها بیکار بمانند مشکل چندانی درجامعه بوجود نخواهد آمد واگر زن ها به وظیفه اصلی خود یعنی تربیت فرزند وخانه داری بپردازند تمام مشکل بیکاری حل خواهد شد

 

--------------------

 

این هم نظری که جناب استاد صنعتی بر مطلبم نوشت که به صورت خصوصی فرستاده بودند:

با سلام

این در واقع استثمار زنان هم هست چون حقوق کمتری می گیرند، سربه زیر هستند، لذا می‌شود به آنها زور گفت.

به هر حال اصل اشکال شما وارد و منطقی است اما ایراداتی به برخی حرفها و استدلال‌ها وارد است.

اظهارنظر درباره عملکرد دولت‌ها باید مستند و منطقی باشد. دولت فعلی همین الان هم مدعی است باید تا می‌توانیم بر جمعیت کشور بیافزاییم.

موفق باشید.

 

از جناب بازیاری که از مطلب بنده تشکر کردند نیز تشکر می کنم.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
KJDYTVG