از مذهب علیه مذهب!!
آن چه می خواهم بنویسم در مورد حرکت هایی به ظاهر مذهبی است که متاسفانه علیه مذهب شکل گرفته و می گیرد و نه تنها مسئولان امر به آن هیچ وقعی نمی نهند بلکه متاسفانه به آن دامن هم می زنند.
انتشار: پایگاه خبری تحلیلی طلوع یزد - پایگاه خبری تحلیلی عسلویه نیوز - هفته نامه شهرسبز محرم 89
آن چه می خواهم بنویسم در مورد حرکت هایی به ظاهر مذهبی است که متاسفانه علیه مذهب شکل گرفته و می گیرد و نه تنها مسئولان امر به آن هیچ وقعی نمی نهند بلکه متاسفانه به آن دامن هم می زنند. از طرف دیگر متاسفانه پس از انقلاب به این سوی عرصه فرهنگی علی رغم همه توصیه های موکد حضرت امام و مقام رهبری نادیده انگاشته شده و کسی وارد این عرصه نمی شود بلکه فرهنگ را از دریچه سیاست می نگرند و این بزرگترین معضلی است که گریبانگیر ما گشته زیرا دشمن عرصه سیاست را رها نموده و همه هم و غم خود را متوجه عرصه فرهنگ نموده در حالی که ما همه سرگرم بازی های سیاسی و سیاست بازی هایی شده ایم که دشمنان به وجود آورده و ما را به این جبهه مشغول ساخته اند و از این موهبت بسیار استفاده می کنند تا به قلب سپاه اسلام که اعتقادات و تفکرات و اندیشه هاست حمله برند و ما بی خبران و غافلان هنوز در پی آن همه توجهات و تذکرات رهبر فرزانه انقلاب به این عرصه توجه خاصی نداریم.
از جمله حملات دشمن در عرصه فرهنگی استفاده از مراسم های مذهبی و به انحراف کشاندن آنهاست.
بسیار جالب است. به این جمله امام موسی صدر در نیمه شعبانی از دهه چهل در کاشان که به صورت کتاب حرکت اسلامی لبنان هم چاپ شده است دقت فرمایید:
" علامه شرف الدین به من گفت که دشمن از همان جایی به ما ضربه زده است که ما به او ضربه زدیم و ما باید از همان جایی به او ضربه بزنیم که او به ما ضربه زد."
نمی دانم دوستان تا به حال این کتاب را خوانده اند و بر روی این جمله تامل کرده اند. یا خیر.
سردار رشید اسلام شهید دکتر مصطفی چمران - لازم به ذکر است که این لقبی است که حضرت امام خمینی تنها به شهید چمران داد و نه به کس دیگری و آن هم به این دلیل بود که چمران به عرفان الهی دست یافته بود و ملیت برای او ارزشی نداشت او در هر جای که می رفت علم اسلام را بر می افراشت از آمریکا گرفته تا.... و در هر جا که احساس وظیفه می کرد حضور می یافت تا برای اعتلای کلمه توحید جهاد نماید ولی متاسفانه امروزه به هر شهیدی این لقب تعلق می گیرد- در سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه احتمالاْ سال ۵۹ که در نرم افزار تهیه شده توسط بنیاد شهید چمران آمده است می گوید: " انقلاب ما فرقش با بقیه انقلاب ها در این است که این انقلاب از درون افراد جوشیدن گرفت و سپس به میان جامعه آمد و باعث تغییر نظام حاکم شد." یعنی این انقلابی فرهنگی بود و سپس سیاسی.
این گفتمان بر اساس همان گفتمان اسلامی است که جناب استاد جلال الدین فارسی تحت عنوان " انقلاب تکاملی اسلام" در کتابی تحت همین عنوان در دهه ۵۰ از آن یاد می کند.
آری اسلام ابتدا در درون انقلاب می کند و سپس برون.
اما همه این ها مقدمه ای بود برای این مسئله که بگویم ما را به کجا می برند؟
چند سال پیش یعنی حدوداْ ده سال پیش از این در حالی که در دوران اصلاحات بودیم و همگی سرگرم سیاست بازی هایی که آقایان سیاسی مان راه انداخته بودند و بر سر و کله هم می زدیم در همان دوران ناگهان یک حرکت به اصطلاح فرهنگی مذهبی با رویکردی ولایی و انقلابی در میان نیروهای ارزشی و به اصطلاح ولایتی شروع شد. هیئت. آری هیئت بازی.
یادم می آید دو سال پیش در قم همایش هیئت های انصار المهدی بود که در آن جا این موضوع را برای اولین بار در یک جمع رسمی بیان کردم. و حرف هایی پیرامون آن شروع شد. البته در میان بچه های فارس مطرح کردم و نه در اصل همایش. وقتی بچه های لار و اقلید و شیراز و ... از ناهنجاری های می گفتند و....
آری دشمن از همان جایی به ما ضربه زد که سالیان قبل ما به او ضربه زده بودیم. و حال....
هیئت ها پا گرفتند اما نه به روشی انقلابی و شیعی و اسلامی همچون حرکت اخوان المسلمین مصر که سنی مذهبند و حرکت شان را از همین هیئت های ما گرفتند و به ما هم یاد دادند و نه همچون حرکت اسلامی لبنان که امام موسی صدر و علامه شرف الدین با همین هیئت ها راه اندازی نمودند و نه همچون همین فداییان اسلام و موتلفه اسلامی و ...نه بلکه با حالتی تخدیری و خرافاتی....
دهه ۵۰ بود که فریادهای بیدار گرایانه علامه شهید مرتضی مطهری و استاد شهید دکتر شریعتی بر تحریفات و خرافات مذهبی و دینی به خصوص در انجام مراسم ها شدت گرفت و در مدت کوتاه چند سال این تحریفات و خرافات به مجاهدت پیروان راستین خط امام از مراسم های مذهبی زدوده شد.
دو کتاب ارزشمند حماسه حسینی از شهید مطهری و تشیع علوی و تشیع صفوی دکتر شریعتی بر این حرکت اصلاحی و انقلابی تاثیر بسزایی داشت.
مداحان پیرو خط امام در همه هیات ها دست به کار شدند و حرکتی بزرگ را انجام دادند. پاکسازی انقلابی و حسینی در هیات های مذهبی و سنتی.
برچیده شدن شده(علم) و نمودهای خرافی دیگر- زدودن آثار خرافه و تحریف در اشعار و مراسم هاو....
به گونه ای که هم سن و سالان ما در کشور به خوبی به یاد دارند که تا حدود ۱۰ سال پیش در بسیاری از مناطق ایران مثلاْ همین کازرون خودمان خبری از شده یا اژدها و... نبود. اثری از تابلوها و تمثالهای ائمه نبود.
تا این که با ظهور این هیات های ساکن حرکت های تقبیح شده ای چون قمه زنی و خودزنی و... در این هیات ها باب شد.
تحریفات و خرافات بسیاری به همت آن مجاهدان راستین از دین و مذهب پاک شده بود دوباره سر درآوردند. مراسم هایی چون عیدالزهرا که امام آن را حرام دانسته بودند دوبار صورت گرفت. و.....
آری دوباره روز از نو ....
و حالا رنگ انقلابی و ولایی گرفته اند.
فریادهای مراجع و روحانیون بیدار و انقلابی همچون آیت الله مکارم شیرازی آیت الله جوادی آملی و .... شروع شد. اما این بار مقاومت در مقابل علمای اسلام برای پاکسازی وجود داشت. مقاومتی که در ابتدا شاید از روی جهالت بود ولی ....
۳ سال پیش بود که کنگره آمریکا و رژیم صهیونیستی رسماْ اعلام نمودند که داریم در هیات های مذهبی کار می کنیم. دیگر جای شکی برای امثال من که به دیده تردید در مورد این هیات ها می نگریستیم وجود نداشت.
باید گفت که این مراسم ها در ابتدا شعار است. آری شعار. به قول استاد ارجمندم می گوید نیمی از دین تظاهر و شعار است. می دانی چرا؟
زیرا مومنین احساس غرور می کنند و تردیدها کم می شود. جنبه روحی روانی دارد.
حال به این مراسم در ظاهر نگاه می کنیم : اشاعه شخصیت هایی چون غلام ترک که معصیت کار بود و شخصیت هایی این چنین. اشاعه این که ما در قیامت پارتی داریم و امثال این گونه بحث ها. و یا اشاعه منکری به نام قمه زنی و خودزنی برای ائمه در حالی که طبق نص صریح قرآن حرام است. ساکن شدن و عدم خروج این هیات ها در ایام محرم و به خصوص در مراسم تاسوعا و عاشورا یعنی خالی کردن عرصه از نیروهای مخلص و مومن و ... و در نتیجه افتادن خیابان به دست اراذل و اوباش تا هر کاری خواستند بکنند از صدمه زدن به اموال عمومی و خصوصی به اسم عزاداری امام حسین. و یا حضور چشمگیر اقلیت های مذهبی و نشان دادن خود و ......
این از ظاهر مراسم ها و اما در درون شان چه می گذرد .
در مورد شعر که باید گفت نابودی شعر آیینی و عدم حضور این گونه اشعار زیبا را به دنبال داشته است هم از نظر ادبی و فنی و هم از نظر محتوایی
از نظر ادبی و فنی هر کس اندک آشنایی با ادبیات و شعر پارسی داشته باشد خیلی خوب می فهمد.
و از نظر محتوایی.
یادم می آید حدود ۵ سال پیش بود در ایام محرم بچه های یکی از مساجدی که حرکتی نو و جدید و بسیار خوب که بسیاری از مردم از آن راضی بودند و مسجد و اطراف آن پر از جمعیت می شد و به خوبی می توان تقریب زد که جمعیتی حدود ۵۰۰۰ نفر شاید در آن حاضر می شدند و برنامه ای کامل داشت از دعا و زیارت تا سخنرانی های بسیار عالی زنجیر زنی و سینه زنی و مصیبت و.... همه چیز در آن بود. این ها می گفتند که آقا این مراسم ما عوام گونه است! و خالی از مفاهیم انقلابی و حسینی ! و بایستی ما هم هیات مان بشود دقیقاْ به سبک این تهرانی ها - یا همان هیات های نوین- در این مورد بگویم که هیات ها و مراسم ها در طول این سالهای پس از انقلاب چند نوع مختلف را سپری کرده است یکی همان سنتی هر منطقه بوده و از موسیقی هایی محلی و عموماْ ابتدایی و حتی شعرهایی عموماْ با مفهوم از شعرای محلی و باید گفت هر چند در دل آن ها بعضی تحریفات وجود داشت ولی با حرکت انقلابی اسلامی دهه ۵۰ تقریباْ به سمت صفر میل کرده بود یکی که ایام دفاع مقدس جا باز کرد که کلاسیک بود شیوه عزاداری بندری که آهنگران و کویتی پور و امثالهم مروج آن بودند که موسیقی نقش بسیاری مهمی در آن داشت و دیگری شکل نوین آن که این روزها مد شده است و فرهنگ های سنتی را مورد حمله قرار داده است و از هر نظر تضعیف کننده فرهنگ های خوب است که می گویم می توان آن را نوعی تهاجم فرهنگی دانست که از هر لحاظ خطرناک تر به نظر می رسد- درآید . در آن زمان بسیاری از انقلابیون و مسئولان هیات و مردم مخالفت کردند ولی آن ها کار خود را انجام دادند و باید اکنون از آن ها پرسید به کجا رفتند؟
وقتی غیرت عباس مبدل به چشمان قشنگ می شود وقتی حیای عباس در بازوی کلفتش گم می شود. وقتی ولایتمداری عباس که تا دم مرگ به امام خود برادر نگفت جای خود را به قوم و خویش بازی می دهد وقتی که نامه کوفیان دلیل برای قیام امام می شود و وقتی که زینب دیگر در کربلا زیبایی نمی بیند که سیاهی می بیند و....
تعجب نکنید این مداحان آن قدر پر رو شده اند که برپایی اسلام و تشیع راستین علوی را مدیون خود می دانند و در اظهار نظرهایی عجیب سعی بر آن دارند تا با کنار زدن مراجع و علمای بیدار جهان اسلام همچون آیت الله مکارم شیرازی آیت الله جوادی آملی و.... اسلام را به انحراف بکشانند و نباید شک کرد که پشت این کار همان توطئه ای است که ۱۰ سال پیش مقام معظم رهبری درباره آن هشدار داده بودند. توطئه ای که ایران را آندلس و الجزایری دیگر نمایند و حرکت اسلامی را منحرف نموده و پرچم کفر را در آن به اهتزاز در آوردند.
همین چند روز پیش بود که بار دیگر سران این مداحان که .... بار دیگر علیه علما شروع به زبان درازی نمودن که آقایان بگذارند تا هر کاری خواستند انجام دهند و صدا از کسی بیرون نیاید.
سکوت تا کجا؟
آیا حسین سکوت کرد که ما هم سکوت کنیم؟!
هیهات....
این به اصطلاح مداحان می گویند سالیانی است که ما پا به مسجد نمی گذاریم . خب دلیل بزرگ انحراف خودشان را هم عنوان کردند دوری از خانه خدا و نباید تعجب کرد وقتی به اسم عشق به اهل بیت و نه حب اهل بیت رو به ضریح امام حسین نماز می خوانند و یا کفریات و شرکیات خود را به این عنوان مطرح می کنند و وقتی بعضی از مراجع با آنان برخورد می کنند این علمای بزرگ و روشن بین را بی سواد خطاب می نمایند. آیا این ها از جهالت است یا...؟
این ها دوستداری اهل بیت است یا دشمنی با آن ها که اهل بیت را در میان جهانیان و اهل سنت با این شیوه اینان مسخره و استهزا می کنند.
باید گفت این مداحان عزیز در جواب علما گفته اند که این ما بودیم که فتنه سال گذشته را خواباندیم و این دروغی است بس بزرگ که اولاْ آنچنان که حضرت روح الله گفت صاحب این مملکت امام زمان است و ثانیاْ اتفاقاْ ماجرای عاشورای سال گذشته برمی گشت به عدم حضور حسینان که شما آن ها را از خیابان ها به حسینه ها و تکایا برده اید و از حضور در صحنه ممانعت داده اید.
باید گفت متاسفانه بسیاری از این هیات ها با ارائه و ترویج تفکرات سکولاریستی پرهیز از مسایل سیاسی راه انحرافی دیگری را هم در مذهب باز می کنند.
البته نباید از نظر دور داشت که همه این هیات ها هم بد نیستند و در راه ایجاد تفکرات و اندیشه های حسینی و همچنین زنده نگاه داشتن یاد و خاطره و گفتمان اهل بیت در جامعه تلاش می کنند.
همچنین این نقد بسیار تندی که نوشته شده است نه علیه هیات ها که یک نقد درون گفتمانی بود. نقدی که انشاالله از سوی خوانندگان با دیدی مثبت نگریسته شود.
و....
می خواستم هنوز بنویسم اما دیدم تا همین جایش هم شاید به مذاق بسیاری خوش نیاید. نوشتم تا تکلیفم را انجام داده باشم.
نظرات دوستان و جواب آنها:
بی شک توطئهای که نوشتهاید بوده و هست. اما در مورد کیفیتش حاجت به بحث داریم! که ان شا الله به وقتش!
اما یکی دو نکته:
"تا حدود ۱۰ سال پیش در بسیاری از مناطق ایران مثلاْ همین کازرون خودمان خبری از شده یا اژدها و... نبود."
از زمانی که ما چشم باز کردیم اینها بوده و تا از بزرگترهایمان شنیدهایم نیز...
دیگر این که:
"اشاعه شخصیت هایی چون غلام ترک که معصیت کار بود و شخصیت هایی این چنین اشاعه این که ما در قیامت پارتی داریم"
تا جایی که من مطلعم حکایت مرحوم رسول ترک ماجرایی در راستای روضهی جناب حر است. حکایت از دست ندادن "رجا". حکایت توبه. حکایت توفیقی که از ادب زاییده میشود. و تا جایی که مطلع هستم عدهای از علما نیز، چه در عهد ایشان و چه امروز از او میگویند...
و دیگر:
" و یا اشاعه منکری به نام قمه زنی و خودزنی برای ائمه در حالی که طبق نص صریح قرآن حرام است."
"نص" یک اصطلاح اصولی است. اگر همچه چیزی باشد باید مصداق بیاورید و اثبات کنید که "نص" است. یعنی "ظاهر" نیست و هیچ احتمال خلافی ندارد. همچنین قابل تخصیص نیست و یا هست اما تخصیصی ندارد!
در هر صورت توصیه این است که استنادها به فتوای مراجع باشد نه مباحث فقهی و اصولی!
...
التماس دعا...
نترسیدی ترورت کنند با این حرف ها؟
ما که چند ساله داریم می گیم.
موفق باشید
آنتونی گیدنز در تعریف دین میگوید دین چه هست و دین چه نیست؟ یعنی برای تعریف دین باید ببینیم چه چیزهایی دین نیست و به نام دین به خورد خلق الله دادهاند. و چه چیزهایی دین هست که از آن غافلیم. البته همیشه یافتن پاسخ این سوال ساده نیست. یعنی رسیدن به اصل جوهره دین بدون تحریفهای صورت گرفته کار سادهای نیست. مرحوم علی دوانی نقل میکند که علامه طباطبایی با آن جایگاه بینظیر یا کمنظیر علمی و فقهی اقدام به تصحیح کتاب ارزشمند بحارالانوار علامه مجلسی کرد و تا جلد ششم هم پیش رفت اما علمای قم اجازه ندادند کار را به پایان برساند و مانع او شدند. یعنی این داستان امروز و دیروز نیست. حتی اگر شخصی چون علامه طباطبایی هم بخواهد دین را از انحرافها بزداید باید جلو او را گرفت. شاید منافعی برای برخیها دارد. ایام محرم و عزاداری هم از همین مقوله است. چندی پیش داشتیم برای ایام شهادت امام صادق(ع) برنامهریزی میکردیم. یکی از روحانیان که دارای ارتباطات خوبی با آقایان سیاسی هم هست گفت که ما باید دهه صادقیه داشته باشیم که با برخورد محکم ما و سایر حاضران مواجه شد. ایجاد دهههایی که پیشتر وجود نداشتهاند و الان میتواند دکان تازهای برای آقایان باشد. کما این که اگر دقت کنیم این دست نوآوریها و بدعتها فراوان دیده میشود.
مطلب شما هم خوب بود. بهتر است برای آسیبشناسی دستهبندی داشته باشیم تا هم بتوان مطالب را به خوبی بسط داد و بیان کرد و هم به صورت علمی بیان کرد. در مورد عرصههای فرهنگی هم مطمئن باشید که قرار نیست در این مملکت کار فرهنگی انجام شود. وضع مطلوب مدنظر آقایان تصمیمگیر همین است که میبینید وگرنه اقدامی غیر از آن صورت میگرفت. پیش از انقلاب فعالیت فرهنگی راحتتر بود چون نه تنها منافعی برای کسی نداشت بلکه خطرآفرین هم بود بنابراین فقط آنهایی که احساس مسوولیت میکردند وارد عرصه میشدند اما الان داستان جور دیگری است.
matlab zaba va bejaei bood
نقد خوب و منطقی ومستندی است. در حالی که با نظریات شما موافقم، به ذهنم چند نکته آمد که خواستم به شماهدیه کنم.
اول اینکه این نقد میتوانست ادامه داشته باشد و ملاحظه ی مذاق بعضی را نکرد و حتی تلخی بیشتری داشته باشد البته به این معنی که "حقیقت تلخ است". از نظر بنده این انتقاد یک برخورد ساده است با کسانی که اعتقاد وعمل خلاف خودشان را به نفع دین میدانند، با توجه به اینکه این اعتقادوعمل مخالف بیانات مقام مرجعیت و رهبری است. دوم اینکه در چنین مباحث مهمی از نظر بنده نباید در متن اشتباه املایی و یا از قلم افتادن بعضی حروف یا کلمات وجود داشته باشد. در آخر از شما صمیمانه تشکر میکنم و آرزوی موفقیت روزافزون دارم برای شما.
دوستدارشما افتخاری
--------------------
بسمه تعالی
در خصوص مطلب "از مذهب علیه مذهب" به چند نکته اشاره می کنم؛ هر چند که نمی دانم آیا صلاح در گفتن هست یا نیست؟
بنده و امثال بنده خوشبختانه و یا بدبختانه کمی از دوران رژیم منحوس پهلوی را درک کردیم. مسئله عزاداری سرور و سالار شهیدان به گذشته های دور برمی گردد که فعلاً قصد ورود به آن را ندارم. در برهه ای از نظام ستم شاهی عزاداری سرور و سالار شهیدان، در قالب هیات که نه، بلکه محله و محلات موجود در کازرون برگزار می شد.
آن چه که ظاهراً در برپایی عزاداری ها مطرح بود عمدتاً به ضرر منافع اعلیحضرت! و حکومت نبود و اکثراً جوانان که قشر عمده و فعال عزاداران بودند نه به سبب به پا داشتن هدف و قیام امام حسین(ع) بلکه بیشتر به سبب رقابت با محله های دیگر، تنور عزاداری را گرم نگه می داشتند.
چند سالی مانده به انقلاب و با ظهور تفکر امام در ایران اسلامی، شعر و شعور حسینی وارد ادبیات عزاداری شد و مداحانی چون برادر حاج علی اسدزاده با اجرای شعارها و عزاداری های انقلابی ، موج جدیدی از حماسه را در عزاداری های پدید آوردند. در این موج جدید از آن جوانان و فعالان عرصه عزاداری که بیشتر به دنبال رقابت در عزادری های بودند خبری نبود. عزاداری ها علاوه بر رنگ و بوی حسینی، رنگ و بوی انقلابی نیز به خود گرفت و دشمن را که تاب مقابله و مقاومت با این پدیده را نداشت، به زانو در آورد.
هدف مداحان و عزاداران که به بار نشستن قیام امام حسین بود، تحقق یافت. چند سالی پس از انقلاب عزاداری ها همچنان در تب و تاب انقلاب و حماسه حسینی شور و حال خاص خود را داشت.
جنگ تحمیلی و شهدای والامقام آن شور حسینی را در عزای آن دو چندان می کرد. رفته رفته و با کمرنگ شدن نقش انقلابیون و حماسه سازان انقلاب به دلایلی چون ورود به دفاع مقدس، شهادت و ... جا برای جوانان قبل از انقلاب و جوان ترهای فعلی که نقشی در انقلاب و دفاع مقدس نداشتند باز شد. جمعیت اینان روز به روز فزونی می یافت، تا جایی که یادم هست، در شب های عزاداری وقتی آقای اسدزاده و امثال ایشان در شب های محرم نوحه سر می دادند، جماعت سینه زن همکاری نمی کردند و همان زمان و در همان لحظه با مداح دیگری که مورد نظرشان بود به شدت همکاری می کردند و سینه چاک ایشان شدند. کار بدین جا ختم نشد و تا جایی پیش رفت که دوست داشتند در توانایی به مخالفت با انقلاب و انقلابیون نیز بپردازند.
چند سالی بدین منوال گذشت. سال به سال جنبه نمایشی و رقابتی در عزاداری ها بیشتر و بیشتر می شد و کاری هم از دست کسی برنمی آمد که چطور و چگونه می توان به این عزاداران، اصل و حقیقت رسالت واقعه عاشورا و حماسه حسینی را فهماند. پس از رحلت بنیان گذار جمهوری اسلامی، مقام معظم رهبری طی چندین نوبت اشاراتی به تهاجم فرهنگی، بصیرت عاشورایی و ... داشتند.
از سال 70 به بعد بنده در شیراز با جماعت هیات ثارالله که وابسته به سپاه و مراکز موجهی بود همراه شدم. حال و هوای عزاداری در این هیات تداعی بخش عزاداری سال های 56 و 57 کازرون بود که حماسی و حسینی بود و خلاصه بگویم رنگ و بوی خدایی داشت.
از سال 79 وارد تهران شدم. در سال های مختلف و در هیات های مختلف، محرم ها را سپری کردم. آن چه که دستگیرم شد این بود که:
عزاداری در تهران رنگ و بوی سیاسی نداشت. هیات ها سرگرم کار خودشان بودند. تا این که جرقه ای حاصل شد و تمثال هایی به نام حضرت عباس و... به یکباره فضای کلی شهر را فراگرفت. شعارهای عهد قدیم خودنمایی کرد. طبل ها و سنج ها به جای عزاداران سینه می زدند.
در همین حال مداحان به نام و مشهور شهر در تکیه های خود جوانان پرشور و انقلابی را به دور خود جمع می کردند و به عزاداری می پرداختند. با وضع قوانین از جانب قانون گذاران ورود شدّه و عکس به خیابان ها ممنوع شد.
سال گذشته و در فرصتی مناسب، آنان که تا به حال خود را در جرگه عزاداران حسینی ندیده بودند به یکباره عزاداران حسین شدند و در خیابان های شهر تهران فریاد واحسینا سر دادند. وقتی دیدند کسی با آن ها کاری ندارد به تکیه ها حمله کردند و عکس امام و مقام معظم رهبری را پاره کردند. تا ثابت نمایند که مقصود تویی، عزاداری بهانه است. متاسفانه باید بگویم که سال گذشته که سال پراضطرابی بود وقتی به سخنران هیات خودمان می گفتن پیرامون نقش نفاق و فتنه در کشور صحبت کنید، صحبت نمی کردند و ملاحظه کاری پیشه می ساختند. شاید هم می ترسیدند که تعدادی از عزاداران حاضر در جلسه مثلاً مخالف دولت باشند و به مذاقشان خوش نیاید. امسال که اوضاع مناسب است و خبری از حضور نفاق و فتنه نیست همان سخنران شجاع شده و ....
درد دل یکی و دوتا نیست که بتوان آن را بر صفحه کاغذ آورد. نمی دانم از درد جوانانی باید نالید که شب تا صبح مثلاً عزاداری می کنند و صبح دریغ از یک رکعت نماز...
نمیدانم از درد مسئولین هیات ها باید نالید که می گیوند فعلاً با آمریکا و اسرائیل کاری نداریم و فقط به دنبال عزاداری برای امام حسین هستیم. آخر مگر امام حسین برای این شهید شد که ما بیاییم و فقط در غم فراق او به سرو سینه خودمان بزنیم. چرا نمی اندیشیم که هدف امام حسین از برپایی نهضت چه بود و در راه چه هدفی جان مبارک خویش را فدا کرد.
متاسفانه ما در خیلی جاها فقط تماشاگریم. می نشینیم و می بینیم و صدای مان در نمی آید؛ که مثلاً مداحان ما با شعارهای دویست سال پیش به دنبال ارائه چه هدفی هستند. از ابزار این شعارها در عزای امام حسین چه منفعتی نصیب مردم و جامعه می شود.
جای شکرش باقی است که در تهران و در بعضی محافل مجالس عزای امام حسین به نحو شایسته و مطلوبی برپا می شود. قرائت قرآن، سخنرانی در وصف زمینه های اجتماعی قیام امام حسین و نوحه سرایی به سبک و سیاق عزاداری همراه با دعا برای فرج آقا امام زمان، پیروزی نهایی اسلام بر کفر و... ما را امیدوار می کند که بالاخره که این گونه عزاداری ها یک خروجی مطلوبی حاصل می گردد.
من امیدوارم که مردم ما، هیات های ما و مسئولین ما در کازرون به عاقبت کار عزاداریها در شهرستان کازرون بیشتر بیاندیشند.
آیا خروجی این عزاداری ها منجر به حسینی شدن ما، خانواده ما، جوانان ما و عزیزان ما می شود یا نه.
امسال هم می گذرد و تا سال دیگر خدا کریم است.
آیا نقش نماز که امام حسین جان تعدادی از بهترین عزیزانش را فدای اقامه آن کرد در محرم امسال ما بازگو شد؟ آیا به اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در جامعه پرداخته شدو صدا آیای دیگر.
من معتقدم که با برنامه ریزی و ظرافت در انجام امور می توان همانگونه که محرم سال های 56 و 57 امید حسینی بودن و حسینی ماندن را در دل جوانان ما به یادگار گذاشت، به همان دقت محرم سال های آینده را با امید به حسینی بودن و حسینی ماندن برگزار کرد و کاری کرد که لااقل فردای قیامت شرمنده حسین و حسینیان زمان مان(شهدا) نباشیم.
انشاءالله
دکتر حاج کاظم پدیدار