۲۵ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۰۱
انقلاب تکاملی اسلام
اسلام،
یک مکتب است و مکتب در فرآیند خود، از یک اندیشه فردی، حرکت خود را شروع و با سیر تکاملی
خویش، در درون افراد انقلاب ایجاد می کند.
انتشار: ویژه نامه دهه فجر بهمن 1394 هفته نامه شهرسبز- عصرکازرون - عصر فارس - کازرون خبر -
این انقلاب آن گاه که افراد یک جامعه را در برگرفت، کم کم به یک جنبش فرهنگی-اعتقادی و سپس اجتماعی مبدل می شود. جنبشی که گاه سربلند می کند و اجتماعات را دربرمی گیرد تا آرمان ها و گفتمان های خویش را در عرصه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتی علمی به منصه ظهور رساند.
انتشار: ویژه نامه دهه فجر بهمن 1394 هفته نامه شهرسبز- عصرکازرون - عصر فارس - کازرون خبر -
اسلام، یک مکتب است و مکتب در فرآیند خود، از یک اندیشه فردی، حرکت خود را شروع و با سیر تکاملی خویش، در درون افراد انقلاب ایجاد می کند.
این انقلاب آن گاه که افراد یک جامعه را در برگرفت، کم کم به یک جنبش فرهنگی-اعتقادی و سپس اجتماعی مبدل می شود. جنبشی که گاه سربلند می کند و اجتماعات را دربرمی گیرد تا آرمان ها و گفتمان های خویش را در عرصه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتی علمی به منصه ظهور رساند.
اسلام نیز آنگاه که از توحید محمد آغاز شد و یگانه پرستی و عدالت خواهیش را در دل غار حرا فریاد می زد، شاید کسی گمان نمی کرد که این اندیشه ساکت روزی جهانی را شود.
محمد بیرون از این غار، با جمعی از دوستانش، گروهی تشکیل داده بودند تا از مظلومین و حق مستضعفین دفاع کنند.
تا آن روز که خداوند تبارک و تعالی، جبرائیل را مأمور کرد تا به محمد فرمان رسالت را ابلاغ کند. فرمانی که محمد را موظف می کرد تا مردم را دعوت به توحید و عدالت کند. محمد این رسالت را از دل های پاک نهاد مردم آغاز نمود. محمد نه با زور و زر و تزویر که با ایمان، اعتقاد و یقین به راهش، فرهنگ و اعتقاد اصیل توحیدی را در دل ها کاشت.
محمد برخاست و خدایش او را یاری کرد که فرموده بود: ”ان تنصروا ا... ینصرکم و یثبت اقدامکم“
فریاد محمد از درون افراد برخاست. شعله کشید و اندک اندک دنیا را فراگرفت. فریادی که اعتقاد را، فرهنگ را، سیاست را، اقتصاد را و حتی دنیای علم را دگرگون ساخت. علی را، جعفر صادق را، ابوذر را، سلمان را، ابن سینا را، ابوریحان را، خوارزمی ها را و ... به دنیا هدیه داد. اما...
البته عده ای در جوی خروشان انقلاب محمد افتاده، از این جوی منافع خویش را دنبال کردند. قرن ها گذشت، روز به روز گروه منحرف قدرت طلب فاسدی که به نام محمد، برای خویش کلاهی می بافتند و بر گرده مردم سوار می شدند، مخلصان و مؤمنان دین اش را خانه نشین کردند. دیگر کسی امید نداشت که بار دیگر، انقلابی در جهان به نام دین محمد و سخن و راه او برپا گردد. در این خاموشی دین، عدالت نیز به دستان مردم می سوخت و می سوخت.
تا آن که مردی از سلاله او، بار دیگر قد علم کرد. او نیز به سراغ نهادهای پاک مردم رفت. سودای قدرت نداشت. ساده می زیست و برای احیای دین خدا و عدالت قیام کرد. سخنان حکیمانه اش در نهادهای مردم جا گرفت و کم کم قدرتی اجتماعی را فراهم کرد. این قدرت اجتماعی و این انقلابات درونی، در روزگار خاموشی توحید و عدالت، فریادگر حکومتی دینی و عدالت خواه شد. و اکنون فریاد او عالمگیر شده است. هرچند بسیاری سعی کردند تا این شعله را در نطفه خفه کنند اما: ”ان تنصروا ا... ینصرکم و یثبت اقدامکم“ و ان شاءا... در مسیر تکاملی خویش، در آینده با ظهور مهدی امت، به اوج کمال خود خواهد رسید.
۹۴/۱۱/۲۵
خدا قوت