دانشجوی با بصیرت
انتشار: ویژه نامه روز دانشجو بسیج دانشجویی شهرستان پاسارگاد- هفته نامه شهرسبز شماره 348 مورخ 17 آذر 94-حافظ نیوز - کازرون خبر -
سال 1318 بود که با تاسیس اولین دانشگاه در ایران یعنی دانشگاه تهران، اولین دانشجویان ایرانی در دانشگاه های ایرانی تحصیلات خود را در رشته های محدودی شروع کردند.
البته پیش از این هم ایرانیانی دانشجو بوده اند.
شاید بتوان پیشینه دانشجویی به سبک کلاسیک در ایران را به دوره امیرکبیر هم کشاند. همان دوره ای که امیرکبیر عده ای را برای ادامه تحصیل راهی فرنگستان نمود تا با یادگیری علم و دانش و صنعت به کشور برگردند و موجبات سرافرازی و ترقی میهن گردند. اینان که در دانشگاه های فرنگستان تحصیل می کردند را شاید بتوان اولین دانشجویان ایرانی دانست. که عمده این افراد پس از ورود به ایران، در مدارسی که برای آنان تدارک دیده شده بود ومعروف ترین آن دارالفنون بود، مشغول تدریس و تحقیق گردیدند تا آن جا که برخی از مورخین اولین دانشگاه رسمی ایران را همین دارالفنون می نامند که بزرگانی از آن فارغ التحصیل گردیدند. هرچند دارالفنون که مادر دانشگاهی ایران به شمار می رود، به مرور زمان به صورت مدرسه درآمد.
حضور دانشجو و دانشگاه، در ایران هر چه که باشد مهم نیست. مهم این است که دانشجو کیست.
تا حدود 20 سال پیش، از آن جا که یک دانش آموز برای رسیدن به پله های ترقی و کسب مدارک رسمی، بایستی بسیار تلاش می نمود و از طرف دیگر موقعیت اقتصادی خانواده ها نیز به صورتی بود که بسیاری از نوجوانان و جوانان به سرعت مجبور می شدند تا وارد بازار کار شوند، و البته این نکته که جامعه نیز مدرک گرا نبود، همچنین عدم وجود بسترهای لازم فرهنگی و زیرساختهای لازم همچون تعداد دانشگاه و استاد، باعث می شد که تعداد کمی از دانش آموزان وارد دانشگاه شوند. بالتبع کسانی وارد دانشگاه می شدند که ویژگی های خاصی داشته باشند. همچون وجود توان اقتصادی مناسب، تلاش بسیار زیاد دانش آموز و از همه مهم تر علاقه و استعدادی که از خود نشان می داد. تمام این مسایل را اگر در نظر بگیریم خواهیم دید که دانشجو تا حدود 20 سال پیش، خود بخود جزو طبقه روشنفکر، نخبه و موثر جامعه قلمداد می گشت. همین امر هم باعث می شد تا دانشجو، در عرصه های مختلف حضور پیدا کند و خوش بدرخشد.
مسلم است که وقتی دانشجویی قرار بود از یک شهرستان یا یک خانواده از نظر اقتصادی متوسط یا رو به پایین جامعه وارد دانشگاه گردد، به مانند دیگران مجبور بود تا در کنار خانواده مشغول به کار هم بشود. و خب این مسئله باعث می شد تا دانشجو به برخی از مسایل اطراف خود نگاه دیگری داشته باشد. وجود جامعه مسجد محور در آن زمان دلیل دیگری بود که دانشجو را قبل از ورود به دانشگاه از نظر اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اعتقادی داری بینشی خاص بنماید. این می شد که دانشجو وقتی وارد دانشگاه می شد، و با جریانات مختلف درگیری پیدا می کرد، نسبت به جامعه خودش بیشتر بفهمد و بالتبع در خانواده و اطرافیان هم حرفش موثر بود و هم مورد احترام خاصی قرار داشت.
حالا این مسئله را با دوران خودمان در نظر بگیریم. دانشجویی که قرار است وارد دانشگاه شود، به دلیل تغییر دیدگاه فرهنگی خانواده ها، از همان ابتدای دبیرستان، خانه نشین می گردد و کمترین ارتباط را با جامعه اطراف خود دارد. این دانش آموز که تنها سرش به درس و کتاب است حالا می خواهد وارد دانشگاه شود و نام دانشجو را به عنوان قشری روشنفکر و طبقه نخبه جامعه به دوش کشد. این در حالی است که پیش از ورود به دانشگاه متاسفانه هیچ گونه سازندگی فرهنگی، سیاسی و اعتقادی روی این جوان شکل نگرفته است.
در واقع یک دانشجویی کاملاً خام وارد دانشگاه می گردد. این مسئله باعث می شود تا به سرعت مورد سوءاستفاده جریانات سیاسی و اعتقادی قرار گیرد.
دانشجویی که تا پیش از این در عالم بی خبری به سر می برده است، حالا می خواهد برای کل جامعه تصمیم بگیرد. جامعه ای که در قطعه ی کوچکتر خود یعنی خانواده آراء و نظرات این فرد، بسیار کودکانه به نظر می رسد. زیرا تقریباً تمام افراد این خانواده حالا تحصیل کرده و دانشگاه رفته اند و اگر از نظر تحصیلی دارای مداراکی بیش از او نباشند، حداقل مدرک تحصیلی معادل آن چه که او تازه شروع کرده است در دست دارند. از سوی دیگر تجربه بیشتری هم در عرصه های متفاوت به دست آورده اند و از هر نظر بر او رجحان دارند.
آیا در این زمان باز هم می شود به این دانشجو روشنفکر گفت؟
در جوامع پیشرفته ای که از نظر تحصیلات معادل یا بالاتر از جامعه ما هستند، دانشجو کمترین حرف را برای گفتن دارد. و حال آن که متاسفانه جریانات سیاسی، چه داخلی و چه خارجی، چه موافق نظام و چه اپوزسیون، همه و همه در جامعه ما برای آن که جوان جامعه را با خود داشته باشند دست به تبلیغات دروغینی می زنند و دائم از دانشجو به عنوان نخبه و روشنفکر یاد می کنند تا در مواقع لزوم بتوانند از پتانسیل نیروی جوانی این دانشجو بهره گیرند.
این مسئله برای دانشجو این قدر دارای اهمیت است که باید بداند برای در امان ماندن از این بازی های سیاسی، بایستی به جریانی اصیل و افرادی که از نظر اصالت فکری مشکلی ندارند را از طریق کسانی که مورد قبول او هستند همچون خانواده و یا معلمان دوران دبیرستان، پیدا نموده و در کنار آن ها رشد سیاسی، اعتقادی و فرهنگی خود را ادامه دهد.
این که دانشجو باید سیاسی باشد و نه سیاست زده، امری که از فرمایشات مقام معظم رهبری است، هیچ تناقضی با این سخن ندارد بلکه در راستای تقویت همان سخنان رهبری این کلمات نگاشته شده است.
در ادامه باید بگویم که مسئولین دانشگاه نیز باید فضای علمی دانشگاه را از فضای سیاست زده قدرت طلبان و سیاسیون جدا کنند و اجازه ندهند هر کسی به هر اسمی و به دعوت هر کسی پا به این وادی مقدس بگزارد. بلکه بایستی با در نظر گرفتن رشته های تحصیلی دانشگاه، فضای سخنرانی های حتی سیاسی و همایش های عمومی را به سمت علمی شدن دانشگاه و علمی شدن دانشجو به پیش ببرند.
به عنوان مثال در دانشگاهی که دانشجویان حقوق در آن تحصیل می کنند اگر قرار است همایشی به مناسبت 13 آبان برگزار گردد، بایستی این سخنران و یا مناظره در مثلا رابطه با رابطه با امریکا یا کاپیتالاسیون یا حتی تسخیر سفارت آمریکا از زاویه علم حقوق بررسی گردد نه این که در فضایی سیاست زده دنبال شود. در این حالت دانشجو هم به شکلی علمی می تواند مباحث جامعه و حتی تاریخ جامعه خودش را به صورتی علمی دنبال کند.
تبادل لینک می فرماییید؟