هنگامه تاریخ

 به یک سو

جبهه ای از مردمان حر و آزاده

غیور و باشرف مانده

و سوی دیگرش را جبهه ای از کفر و الحاد است
انتشار: شعر نو -

 

 

هنگامه تاریخ

در این هنگامه تاریک تاریخی

که از هر سو تمام جهل

بر سرپیچی و طغیان سرآورده

و شیطان دیگر ابلس ملبس نیست

و دیگر با نفاق و چهره تزویر

مردمان ساده از نوع بشر را سوی غیر از او نمی خواند

بلکه خود را

نه از کفر و شریکی از برای حق

که یک سلطان سلطانی می خواند

نبری سخت و جان فرسا

اما نرم درگیر است

به یک سو

جبهه ای از مردمان حر و آزاده

غیور و باشرف مانده

و سوی دیگرش را جبهه ای از کفر و الحاد است

و شرک و زور و بی داد است

که دائم دست در دست اند

و یکتا جبهه ای دارنددر این بزم سیاه شب

به کوری

نورهای آسمان را نیز

توهم می شمارندش

در این تاریک جایی

نام آن ارض خداوندی

که دیگر جای آن خالق و خَلق خُلق حسنایش

به کفر و شورش و طغیان و بی داد و ستم دادست

و شیطان بی مهابا خویشتن را امپراطور مسلم خوانده است

و شمشیر و تفنگ و تیزی و موشک

قلم ها و علوم و دانش و آزادی و افکار روشن

بر خداوند و تمام انبیاء

از آدم و حوا تا نوح خلیل الله

و موسای کلیم الله و عیسایی که روح الله است

محمد آن چراغ هستی و آن هست عالم تاب را بر سخره می گیرند

نه این که نمکر اعلام حقانیت حقند

بلکه حق دادارخداوندی

به علم و دانش وال می بینند

اما باز

برده ی قلاده بر گردن برای حضرت شیطان ابلیسند

در این تاریکی تاریخ

اما مردمانی زندگی دارند

که از جنس صفای باطن و اخلاص و تقوایند

و اینان

مریدان اما سیدی از وارثان خون الله ایند

از وارثان یدالله اند

نایبان حجت الله اند

پیروان سیدی والا از اهل خراسانند

جوانانی به شور یک شهیدی از جنس مغنیه

و سرداری به نام قاسم از دشت کویر خاک ایرانند

سلام ما به این مردان پاک قدسی دوران تاریک از این تاریخ

که گویا

یک نوید صبح می دارد