یادنامه شهید صائم
*جهت تصحیح و تکمیل این نوشتار، از همه کسانی که با مرحوم شهید دانشجو در ارتباط بوده اند و یا خاطراتی از آن شهید بزرگوار دارند برای آماده سازی ویژه نامه یادواره ایشان ما را یاری نمایند.
انتشار: هفته نامه شهرسبز شهریور89- سایت خبری تحلیلی کازرون نما - سایت خبری تحلیلی نگاه فارس- کازرون خبر - کازرون خبر - شیرازه - شهید دانشجو- عکس کا - تحلیل سبزنیوزکازرون - کازرون نگاه - انجمن آثار و مفاخر فرهنگی -
سال 1312 بود که در کازرون کودکی متولد شد و قرار بر آن شد تا عبدالرحیم نام گیرد و عبادت و رحیمیت پروردگار خویش را به سایرین جلوهگر شود. عبدالرحیم نوجوانی بیش نبود که به همراه پدر راهی مشهد شد. از این زمان او کسوت روحانیت را برای زی کردن انتخاب نمود تا سربازی باشد در رکاب حضرت ولیعصر. در مشهد کتاب جامع المقدمات را تهیه نمود و در بازگشت به دیار خویش در محضر علمای حوزه کازرون شروع به تحصیل علوم دینی نمود و در سال 28 عازم شیراز شد تا ادامه تحصیل دهد. پس از چندی عازم قم شد و در آن جا در محضر آیت ا... بروجردی تحصیلاتش را پی گرفت و علیرغم تمام مشکلات مادی و غیرمادی که برایش پیش آمد ادامه تحصیل داد. چه شبها را که با شکم گرسنه به روز میرساند یا روزهایی که با مشکلات مادی به شب میرسید اما از راهش برنگشت. پس از رحلت آیت ا... بروجردی به کازرون برگشت.
در سال 42 بود که مرحوم حجتالاسلام والمسلمین حاج آقای پیشوا، امام جماعت مسجد حسینی(مسجد امام حسین) به واسطه مریضی پدرشان مجبور شد به مسجد نو برود و امامت جماعت آن مسجد را به عهده گیرد. ایشان شیخ عبدالرحیم دانشجو را که تازه از قم به کازرون آمده بود به سمت امامت جماعت مسجد حسینی انتخاب کرد. پیشوا که خود در بیاناتش در طول سالیان از امام خمینی با عنوان حاج آقا یاد میکرد به طوری که بر همگان عیان بود که منظور ایشان از حاج آقا همان خمینی است، به خوبی میدانست که دانشجو نیز از مقلدان آیتا... خمینی است. شیخ جوان همیشه در بیاناتش همچون پیشوا عمل می نمود و فتوای امام را با همان عنوان حاج آقا یا مجتهد زمان عنوان میکرد. هنوز اندکی از تبعید امام خمینی به ترکیه نگذشته بود که از سوی امام خمینی این طلبه جوان عنوان نمایندگی امام را در امور حسبیه و رسیدگی به امورات مذهبی و شرعی مردم شهرستان کازرون دریافت نمود.
حضور این طلبه جوان در مسجد حسینی، این مسجد را به عنوان مسجدی پیشرو در امور فرهنگی مذهبی مطرح ساخت. اندکی بعد انجمن امور دینی که در میان عدهای نیز با نام انجمن اسلامی فعالیت میکرد با نظر ایشان اولین پایگاه و پاتوق نیروهای خود را، در مسجد حسینی پایه گذاشت تا به صورتی رسمیتر فعالیتهای خود را دنبال کند. تشکیل کتابخانه و جلسات اعتقادی برای نوجوانان و جوانان شهرستان توسط امام جماعت جدید و سایر اعضای انجمن امور دینی در این مسجد، باعث شد تا عدهای از نوجوانان و جوانان شهرستان به سوی این مسجد جذب شوند با تبعید آیتا.. شهید مدنی به ممسنی برای اولین بار شیخ مسجد حسینی به همراه عدهای از اعضای انجمن امور دینی به ممسنی رفتند و با عارف مجاهد دیدار کردند. این دیدار به همین جا ختم نشد بلکه انجمن به صورت هفتگی روزهای جمعه بعدازظهر در راه خود برای تبلیغ و فعالیتهای فرهنگی در روستاهای ممسنی دیداری را با آیتا... داشتند. عبدالرحیم دانشجو ارتباط خود را با شهید مدنی بیشتر نمود. شهید مدنی آنان را در راهی که انتخاب کرده بودند تشویق و راهنمایی مینمود.
مرحوم شهید دانشجو در تاسیس و شکل گیری صندوقهای ذخیره و خیریه قائم(عج) نقش بسزایی داشت و همراه با سایر برادران متعهد و متدین کازرون در سال 54 سنگ اولیه صندوق ذخیره و خیریه قائم را بنا نهادند که حدود 400 خانوار را زیر پوشش قرار میداد.
سال 56 مرگ مشکوک شریعتی و مراسمهای مخفی برای او توسط انجمن و به دنبال آن شهادت حاج آقا مصطفی خمینی و مراسمی که برایش برگزار شد حرکتهایی جدیدی را در پی داشت. به دنبال انتشار خبر شهادت حاج آقا مصطفی در کازرون، یاران و پیروان مرجع عالی قدر خمینی کبیر در پی آن بودند تا مراسم بزرگداشتی را در کازرون برایشان برگزار کنند که با جواب منفی بزرگانی که از آنان توقع میرفت و بسته شدن درب مساجدی که قرار بود در یکی از آنها مراسم برگزار شود، روبرو شدند. در این ایام دانشجو در سفر بود ولی به محض ورودش به کازرون با دوستان تماس میگیرد و قرار میشود در مسجدی که رژیم حتی فکرش به آن جا خطور هم نمیکرد یعنی مسجد جوی مراسم برگزار شود و دانشجو که نمایندگی امام(ره) در امور حسبیه داشت، به نمایندگی از یاران و پیروان امام خمینی(ره) مسئولیت برگزاری این مراسم بزرگداشت را به عهده گرفته و به عنوان صاحب عزا جلوی مردم عزادار بایستد. این مراسم با شکوه بیسابقهای در مسجد جوی برگزار شد و در آن رژیم رسماً عامل شهادت فرزند امام معرفی شد. برگزاری این مراسم باعث وحشت شدید عمال رژیم منحوس پهلوی گردید و در حرکت انقلابی مردم فوقالعاده موثر افتاد و پس از برپایی مراسم چهلم شهدای تبریز توانست کازرون را در ردیف شهرهای پیشرو انقلاب اسلامی قرار دهد. نتیجه این مراسم آن شد که دانشجو و عدهای از یاران، توسط رژیم بازداشت شدند که البته شهربانی با دیدن عصبانیت و خشم مردم نهایتاً پس از مدتی مجبور به آزادی این روحانی مجاهد شد. از این پس راهپیمایی ها و مراسم های مختلفی در باب انقلاب به صورتی علنی برگزار میشد که باز هم این طلبه آزاده به عنوان تنها روحانی مبارز حاضر در شهرستان نقشی مهم در آنها داشت.
مراسم چهلم اما به گونهای دیگر رقم خورد. حجهالاسلام سیدحسن شجاعی توسط آقای ایمانی به کازرون فرستاده شد. یک شب مانده به چهلم، شجاعی در مسجد نو(شهدا) و در ادامه سخنرانی شبهای قبل برفراز منبر قرار گرفت و مردم را به مراسم چهلم حاج آقا مصطفی به صاحب عزایی حجهالاسلام دانشجو دعوت کرد. گلمکانی رئیس شهربانی وقت که در آن جلسه حضور داشت گزارش این جلسه را به شیراز میدهد، که فرماندهی شهربانی استان دستور بر عدم برگزاری مراسم و اخراج شجاعی از شهر میدهد ولی پس از چندی، وقتی جو را مخالف خود میبینند با برگزاری آرام آن موافقت میکنند که در نتیجه ساعت 8 صبح درب مسجد نو که بسته شده بود و در محاصره ماموران رژیم قرار گرفته بود باز میگردد و مراسم برگزار میشود. اما پس از مراسم شجاعی توسط انقلابیون از معرکه خارج و به شیراز بره میشود.
اردیبهشت 57 کازرون در پی چهلمهای متعدد ، یک بار دیگر صحنه حضور مردمی شد. اما این بار پس از سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین محمد علی انصاری(سرپرست موسسه تنظیم نشر امام خمینی) رژیم به سوی مردم شلیک نمود که در اولین مورد شهید منصور محسن پور به شهادت رسید مردم پیکر او را بر دست گرفته و به سوی سید محمد رفتند، دانشجو بر پیکر شهید محسنپور نماز اقامه نمود و سپس در آن جا او را دفن کردند. این خون باعث شد تا مردم در صحنه بمانند و در طی چند روز علی رغم دادن شهدایی دیگر ایستادگی نمایند. از همین روز حجه الاسلام مهاجر نیز به خط اول مبارزه آمد و در کنار دانشجو قرار گرفت. دانشجو سخنران اصلی راهپیمایی پس از دفن شهید محسنپور شد و در بیانات خویش بر نظام شاهنشاهی حمله برد. کنترل از دست رژیم خارج شد و در نهایت با گسیل نیرو از شهرهای دیگر و با عملی کاملاً قهری حدود 40 نفر را دستگیر نمودند. سپس به منزل دانشجو حمله برده و او را نیز دستگیر می نمایند.
سه روز پس از دستگیری و بازجویی آرام ، امینی مسئول گروه ضربت که برای آرام سازی به کازرون فرستاده شده بود، دانشجو و مهاجر که در بازداشت به سر میبردند با سایر دستگیر شدگان روبرو می سازد و دستور ضرب و شتم همه جز دانشجو و مهاجر را می دهد و سپس آن دو را آزاد می کند. پس از آزادی آنان ، امینی رو به سایر دستگیر شدگان، دانشجو و مهاجر را سازشکار معرفی می نماید. ( به طوری بعد از پیروزی انقلاب که امینی توسط انقلابیون دستگیری میشود از دانشجو به خاطر آن رفتار عذرخواهی میکند.) اما با تمسخر دستگیر شدگان روبرو می شود.
آبان 57 عده ای از افسران که با نیروهای انقلابی در تماس بودند شناسایی و دستگیر شدند . عبدالرحیم دانشجو به محض شنیدن این خبر با عده کثیری از مردم به سمت پادگان حرکت نمود و در جلوی پادگان به فرمانده پادگان اولتیاتوم داد که اگر ظرف 24 ساعت آنان آزاد نشوند آن کنم که در تاریخ بنویسند. فرمانده پادگان نیز مجبور به آزادی آنان می شود.
اعلام خبر ورود امام به خاک ایران، مشتاقان آن حضرت را تا تهران می کشاند. از کازرون نیز عده ای از مردم که در پیشاپیش آنان عده ای انقلابیون شناخته شده بودند، جهت حضور در کمیته استقبال از امام راهی تهران شدند. اما دانشجو در شهر ماند تا حرکتهای انقلابی و راهپیماییها را پیگیر باشد.
در روز پیروزی انقلاب که همه شهر در دست مردم افتاده و رژیم ساقط شده بود. ولی شهربانی هنوز تسلیم نمیشد و در مقابل مردم ایستاده بود. به دانشجو خبر دادند که مردم به سمت شهربانی حرکت کرده و قصد تصرف آن را دارند. دانشجو به هماهنگی حاج آقا ایمانی و پیرو فرمایشات امام(ره) به سرعت به سمت شهربانی حرکت کرد و به مردم چنین گفت : اینان خود تسلیم می شوند، نیازی به آن نیست که شما دست به عملی بزنید. با این بیان مردم را متفرق نمود و از درگیری و خونریزی و غارت اسلحه و مهمات شهربانی توسط عوامل گروههای چپگرا و منافق جلوگیری کرد.
پس از پیروزی انقلاب حاج آقا ایمانی که از قبل در کازرون مستقر و برنامهها را مدیریت میکرد با همکاری شهید دانشجو و عدهی دیگری از انقلابیون کمیته موقت انقلاب را پایه گذاشتند که در آن ایام توانست بسیاری از مشکلات و مسایل امنیتی را به خوبی حل و فصل نماید.
اردیبهشت 58 از سوی امام حکم، حاکم شرع و ریاست دادگاه های انقلاب برای دانشجو صادر می شود و ایشان تا پایان عمرشان در این سمت فعالیت نمودند.
ایشان حتی برای خانواده زندانیان که گاه خود حکم زندان برایشان بریده بود از مردم کمک جمع آوری می کرد و به آنان کمک می نمود و این در حالی بود که خود به دلیل این که تمام وقتش را در دادگستری می گذراند و شغل دیگری نداشت و حقوقی نیز از این جایگاه دریافت نمی کرد به شدت در مضیقه قرار داشت.
پس از تشکیل حزب جمهوری اسلامی ، دانشجو به همراه 15 تن از دوستانشان حزب جمهوری اسلامی کازرون را تاسیس نمودند و اولین گردهمایی را 16 /2 /58 بر پشت بام منزل خود تشکیل داد که در این جلسه اولین فعالیت حزب برگزاری هفتمین روز شهادت شهید مطهری مصوب شد.
در سال 58 از سوی شورای انقلاب هیئتی 7 نفره در کازرون تشکیل شد که وظیفه واگذاری زمین به مردم را بر عهده داشت که دانشجو در راس این هیئت قرار گرفت.
با انتخاب حجه الاسلام ایمانی به عنوان اولین امام جمعه کازرون ، حجه الاسلام شیخ عبدالرحیم دانشجو نیز به عنوان امام جمعه موقت کازرون منصوب شد و مشکلات مردمی را که به دفتر امام جمعه می آمد بررسی و در راه حل آن از هیچ کوششی دریغ نمی داشت.
دانشجو با تشکیل جمعیت فداییان اسلام – وفاداران شهید نواب صفوی در کازرون سرپرستی آن را بر عهده گرفت. گروهک منافقین نیز که ماهیتش هنوز بر عامه مردم مشخص نبود در صدد برآمد تا جنبش ملی مجاهدین را در کازرون پایه گذارد که به دلیل مخالفت هایی که با آن شد تحت عناوین دیگری پا به عرصه گذاشت.
پیکر شهید دانشجو اندکی پس از ترور
رمضان سال 60 با برآمدن ماه شوال پایان یافت و مسجد حسینی به امامت حجه الاسلام دانشجو می رفت تا عید فطر خود را جشن بگیرد.دانشجو عادت داشت بعد از نماز مغرب و عشا به خانه می رفت و در آن جا روزه خود را افطار می نمود. در آن شب وقتی از مسجد خارج شد تا به منزل برود جوانی جلو آمد و گفت حاج آقا سئوال دارم. شهید دانشجو با جوان با رویی گشاده به صحبت نشست و همزمان به سمت خانه در حرکت. هنوز چندی از مسجد دور نشده بود که صدای شلیک گلوله مردم را از صحن مسجد به بیرون خواند. دانشجو غرق در خون بر زمین افتاده بود مردم او را بلند کرده و به سرعت او را به سمت شیراز حرکت دادند، در حوالی سید حسین بود که دانشجو به دیدار حق شتافت. اندکی بعد سازمان منافقین در بیانیه ای ترور شهید دانشجو را بر عهده گرفت.
چند روز بعد از عید نوروز سال 61 بود که به همت و پیگیریهای جدی نیروهای سپاه یک خانه تیمی کشف و اعضای آن دستگیر شدند. در میان بازداشت شدگان مسئول شاخه نظامی کازرون نیز بود که در بازجویی هایش به ترور شهید صایم شیخ عبدالرحیم دانشجو اعتراف نمود. دانشجو در کنار دوستان قدیمی اش و شهدای انقلاب در جوار سید محمد نوربخش به خاک سپرده شد. به دنبال شهادت این روحانی مجاهد از سوی شخصیت هایی چون آیتا...العظمی گلپایگانی و ... و همچنین احزاب و گروههایی چون فداییان اسلام و .... پیامهای تسلیتی به مردم کازرون به امام جمعه کازرون آیت ا... ایمانی گسیل داشتند و این عمل تروریستی را محکوم نمودند. لازم به ذکر است که شهادت دانشجو تییتر روزنامههای کشوری شد.
نام خانوادگی شهید دانشجو قبلاً دهقان بوده و سپس به دانشجو تغییر یافته است.
*جهت تصحیح و تکمیل این نوشتار، از همه کسانی که با مرحوم شهید دانشجو در ارتباط بودهاند و یا خاطراتی از آن شهید بزرگوار دارند برای آمادهسازی ویژهنامه یادواره ایشان ما را یاری نمایند.
با تشکر از آقای ابراهیمبنیادیکه ما را در این نوشتار یاری دادند.
این نوشتار حاصل مصاحبههایی با دوستان شهید دانشجو از جمله آقایان حاج ناصر حیدری، حاج محمد معنویان، حاج علیصحرابان،حاج مصطفی بخرد حاج علی اسدزاده میباشد.
واکنش ها:
در پی چاپ و انتشار این مطلب ابتدا در هفته نامه شهرسبز و سپس در سایت کازرون نما(http://kazeroonnema.ir/) افراد متعددی با این جانب تماس گرفتند و نظرات خود را پیرامون این مطلب بیان داشتند که از همه آنها ممنون و متشکرم که مرا مورد لطف خود قرار دادند و با نقد این مطلب مطالب مهمی را مذکر شدند که انشالله در نوشتارهای بعد آن اشکالات برطرف خواهد شد.
آن چه که در پی می آید نظر یکی از خوانندگان این مطلب بر روی سایت کازرون نما بود که تحت عنوان نوه شهید دانشجو نوشته شده است. که آن را عیناْ در این جا هم می آوریم. و از خانواده شهید دانشجو عذر تقصیر دارم که آنچنان که باید و شاید نتوانستم چهره آن شخصیت والا(که به اعتراف بسیاری از افراد که در این شهرستان و شهرستان نورآباد ممسنی فعالیتهای فرهنگی مذهبی داشته اند به همراه شهید غلامرضا باقری نژاد بیشترین نقش فرهنگی را در طول ۱۰۰ سال اخیر داشته اند و می توان آن ها را پدران فرهنگی این دو شهرستان نامید هرچند نمی توان حضور عارف وارسته شهید محراب آیت الله مدنی را هم نادیده گرفت.) را معرفی نمایم. و باید بگوییم اگر خانواده شهید دانشجو و دوستان و یاران آن شهید مطالبی دارند که در این مقال نیامده است می توانند ما را در جریان گذارند تا آن شخصیت والا را بیش از آن چخ نوشته شده به مردم معرفی نماییم.