دادآزاد

شخصی
طبقه بندی موضوعی
Instagram
بایگانی
پیوندها
دادآزاد
این وبلاگ با کد شامد زیر در سامانه ساماندهی فضای مجازی ثبت شده است:
1-1-714563-64-4-1
همچنین کانال تلگرامی مربوط به این وبلاگ با کد شامد زیر نیز ثبت شده است:
1-1-714563-61-4-2
یادداشت
گفتگو
خبر
نگارخانه
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
۰۹ شهریور ۸۸ ، ۱۸:۲۶

انقلاب یا انتحار در شاهنامه؟!

دوم خرداد امسال روزنامه اعتماد ملی به مناسبت روز فردوسی مصاحبه ای را با یکی از شاهنامه پژوهان نامی کشور که قریب به 30 سال در شاهنامه غور کرده است به نام دکتر فریدون جنیدی انجام داد . تیتر این مصاحبه چنین بود:" نیمی از شاهنامه سروده فردوسی نیست ".

این مطلب در شهریور ماه 1388 نوشته شد و توسط یکی از معلمان شاهنامه پژوهم جناب آقای محمد رجبی، از معلمان شهرستان کازرون، اصلاح گردید. اما تا کنون جایی منتشر نشده است.

پی افکندم از نظم کاخی بلند

که از باد و باران نیابد گزند

هر آن کس که نام مرا کرد پست

نگیردش گردونِ گردنده دست

«فردوسی»

دوم خرداد امسال(سال 1388) روزنامه اعتماد ملی به مناسبت روز فردوسی مصاحبه ای را با یکی از شاهنامه پژوهان نامی کشور که قریب به 30 سال در شاهنامه غور کرده است به نام دکتر فریدون جنیدی انجام داد . تیتر این مصاحبه چنین بود:" نیمی از شاهنامه سروده فردوسی نیست ".

دکتر جنیدی در این مصاحبه با گفتن جمله فوق مردم پارسی زبان را این گونه بشارت داد که پس از قریب به 1000 سال که این شاهنامه تحریف شده در دستان مردم بوده است با 30 سال غور در آن متوجه شدم که نیمی از شاهنامه سروده فردوسی نیست و امروز پس از سی سال زحمت شاهنامه ای را که سروده فردوسی است در زیر چاپ دارم.

در ابتدای این مصاحبه حسین جاوید مصاحبه کننده آن می گوید:" کاری که میتوان انتظار داشت با جنجال ها و نقد و نظرهای فراوان روبرو شود ." آری شاید مصاحبه کننده آن نیز چونان من انتظار آن را داشت تا مدعیان میهن دوستی و ملی گرایی و حداقل ادبا و شاعران و اصحاب فرهنگ و هنر بر آن بتازند و یا لااقل نظری در باب آن بدهند . اما نشریه فردوسی پس از حدود یک ماه و نیم بعد عین این مصاحبه را به همراه نقدی بر صحبت های دکتر جنیدی به چاپ رساند.

جنیدی در پاسخ به سئوال خبرنگار مبنی بر دلایلش بر این کار چنین می گوید :" آغاز کار من این بود که روزگاری به خود اندیشیدم که با چه اقدامی می توانیم جوانان ایران را به فرهنگ شکوهمند نیاکان متوجه بکنیم و آن ها را از سرگشتگی نجات بدهیم؟ و به این نتیجه رسیم که جوان ایرانی باید شاهنامه بخواند . ... یک گونه شاهنامه بیشتر چاپ نمی شد و آن هم تقریباً سه کیلو وزن داشت. من با خود گفتم چطور می توانم به این جوان سرگشته ای که روزنامه هم حاضر نیست بخواند سه کیلو کتاب را بدهم و بگویم بخوان؟ ..... سپس به این نتیجه رسیدم که داستان های شاهنامه را از هم جدا کنیم . ... زمان زیادی طول کشید تا این داستان ها را جدا گزارش کنم ... بر می خوردم به این که نوشته من از نوشته فردوسی بهتر است و از این بابت شرمنده می شدم. ... با خود اندیشیدم این بیت ها احتمالاً از فردوسی نیست..... تمام شاهنامه شناسان ما .... این دروغ را باور کرده اند که محمود غزنوی در سرودن شاهنامه مشوق فردوسی بوده است .... دومین وجه بزرگ کار من همین است که چهره کج محمود را نشان داده ام .... من احتمال می دهم این کار بعد از دوران مسعود و در دوران مودود، نوه محمود انجام شده باشد. این ها یک عده را دور هم جمع می کنند که داستان ها را از هم بشکافند و در میان این شکافته ها داستان های مجعول و دروغی بگذارند تا بعد بتوانند نام محمود را هم آن جا بیاورند. بررسی من 30 سال به درازا کشید، نشان داد مزدورانی که پول می گرفتند تا این ابیات را به شاهنامه بیفزاند 5 نفر بوده اند ... در افزوده ها 5 سبک مختلف وجود دارد و این کاملاً خودش را نشان می دهد .... می خواسته اند که زود شعر را بگویند و آن درم را بگیرند بنابراین پروای زیبایی و آرایش سخن و مفهوم و معنا را نداشته اند .... خوشبختانه نه کاتبان و نه افزایندگان چیزی از شاهنامه کم نکرده اند ....اما کاتبان ! بله ، آن ها هم بنا بر عقایدشان چیزهایی به شاهنامه اضافه کرده اند که من همه افزوده های آن ها را هم با دلیل روشن کرده ام.... من شاهنامه را ویرایش کرده ام یعنی ابیات اضاف را جدا کرده ام. من بیتی را حذف نکرده ام ... دوستی می گفت باید 10 سال از انتشار کتاب بگذرد تا جهانیان بفهمند تو چه کار کرده ای .می گفت از بس این کار بزرگ است ، مردم به این زودی نمی فهمند. من می دانم که حتماً عده ای مخالفت خواهند کرد." اینان گزیده ای بود از مصاحبه دکتر جنیدی اما نشریه فردوسی نیز نقدی بر گفتمان دکتر جنیدی زده است که گوشه های از آن را برایتان می نگارم . گزیده ای از نقد نشریه فردوسی بر گفتمان دکتر جنیدی :" هرگز اندیشیده اید ، اگر پدیده ای به نام « شاهنامه » نبود بی گمان تاریخ ، فرهنگ و زبان پارسی و وطن نیز نبود. آقای دکتر !! وقتی وطن نبود ، شما هم نبودید ، ایران زمین هم نبود .... در این گاه ناپایدار که شمشیرهای آخته ی فرهنگ کشی ، هم سان تنور برافروخته ی نخبه سوزان ، هم چنان داغ است، انکار تاریخ و تحریف بن مایه های تمدنی ما چه چیزی می تواند باشد؟...

«انقلابی در شاهنامه پژوهی» تیتر اعتماد ملی بود. همکاران حرفه ای ما خوب می دانند که اهمیت دادن به این عبارت نه چندان برجسته و با آن تیتر چه بار منفی و سنگین ادبی و تاریخی را در فکر و یاد خواننده بر جای خواهد گذاشت:

1-  شاهنامه هزار سال است که در پیشین هزاره بوده است و هزاران سال دیگر در پسین هزاره ها خواهد بود. « شاهنامه » خود انقلابی است در زنده کردن زبان ، ملیت ، قومیت ، نژاد و سرزمین یک گستره در تداوم هزاره های دور و دراز تاریخی پیش و پس از خود که نه همانندی  دارد و نه خواهد داشت. با چنین آوازه ای از خردورزی و رهایی یک ملت اندیشمند ، اما ستم دیده و اشغال شده ، تنها یک انقلاب بزرگ فرهنگی بن مایه ای، ساختاری و میهنی نیاز بوده است که سرزمین بلا کشیده و مردم ماتم زده ما را برهاند و آن انقلاب بزرگ فردوسی با آفرینش فرشته ای به نام « شاهنامه » بوده است و بس ! کار شما در پژ.هش شاهنامه یک « ضد انقلاب» است و نه یک انقلاب !!!...

2-  با کدام آمار ، سند ، نسخه های معتبر خطی دست نبشته های معتبر و کمی بی پرواتر ، با نگرش به کدام شاهنامه نبشته شده با خط و قلم خردورزانه و ستم ستیز فردوسی بین سال های 370ه.ق تا 405 ه.ق با نترسی و بی پروایی تیشه به ریشه یکی از بزرگترین مجموعه های حماسی گیتی می زنید که بزرگترین سند دانشومندانه استقلال ایران زمین است؟

3-  از استادی که خود را شاهنامه شناس می داند ... بسیار دور از انصاف و انتظار است چنین بی پروا و آن هم تنها در یک رویای یک شبه ، بیت های شاهنامه را از شصت هزار بیت به سی هزار بیت کاهش دهد.

4-  37 جلد از معتبرترین ، کهن ترین ، علمی ترین و مستند ترین نسخه های شاهنامه و دست نویس در دانشگاه های قاهره ، الازهر، دار الکتب قاره، مرکز فرهنگی نیس، مرکز فرهنگی مون پولیه، .... سرتاسر اروپای شمالی و جنوبی ... و مراکز علمی معتبر چون موزه بریتانیا، ...آکسفورد...فلورانس(نسخه معتبر فلورانس) ... بارسلون ( نسخه معتبر بارسلون) قونیه( نسخه های خطی) موجود است...... گمان نمی برم که شاهنامه پژوهان ، شاهنامه شناسان  و شاهنامه نویسان این مرز و بوم و نه شاهنامه پژوهان گیتی این چنین دل به دریا زده باشند.

5-  شاهنامه پژوه ما می گویند :" یک گونه شاهنامه بیشتر چاپ نمی شد و آن هم تقریباً 3 کیلو وزن داشت" چنان چه استاد به مراکز علمی یونان و ایتالیا و یا یکی از معمولی ترین مرکز کتاب شناسی گیتی سری از شوق و پژوهش و نه گردش زده بودند با چشم خود می دیدند پژوهشگران بزرگ ، نویسندگان نامی و هومر شناسان پرآوازه هرگز در تهیه و تدوین و ویرایش « ایلیاد و اودیسه» محتوی کتاب را فدای سنگینی و یا وزن آن نکرده اند .... در این جا کتاب هایی را می بینید که بالاتر از 6 کیلو هم وزن دارند و مجموعه هایی را می بینید که بالای 20 کیلو هستند .

6-  ... استاد چاره کار در این دیدند که با یک نگرش علمی 30 ساله! سی هزار بیت از آن قانون اساسی ملتی را که هزار سال است به آن می بالد ، و با آن زندگی می کند و تمام راز و رمز و نیازهای ملی و میهنی خود را با آن شصت هزار بیت گره زده است ، یک دفعه بیاید و ببیند یکی از شاهنامه شناسان! بعد از سی سال ! نیمی از آرزوهایش را به باد داده است

7-  نگاه کنید به ادعاهای پورپیرار و نوشته هایش درباره ایران و کتاب ترکان نوشته حسن راشدی و هزاران و میلیون ها کتاب ، بولتن ، سخنرانی ، جزوه و حتی فیلم و... در طول این 30 سال در نفی ایران ، ایرانی ، زبان پارسی، نژاد ایرانی و ضدیت ، فحاشی ، ناسزاگویی آشکار ، برنامه ریزی شده ة سازمان داده شده و ادعاهای استعماری در مورد تغییر نام خلیج فارس و.... ما با کهن ترین تاریخ تمدن پیشرفته جهان در راستای این هزاره های دور و دراز فرهنگی و تمدنی مان کدام قتل عام تاریخی ، نسل کشی، تجاوز و یا اشغال سرزمین های دیگران را به انجام رسانده ایم که در حال حاضر باید چنین مورد هجوم خودی و غیرخودی قرار بگیریم؟

8-  چنانچه وزن شاهنامه مورد نظر استاد ما ، 300 گرم بشود ، در آن صورت جوانان کم حوصله و روزنامه نخوان ما در صف انتظار خرید و شاهنامه استاد قرار می گیرند؟

9-  جای بسی شگفتی است . شاهنامه شناس ما با احتمال و ممکنی که در پژوهش خود کرده اند، جنین می نماید که خودشان هم مطمئن نبوده اند که در کاهش باید اقدام نمایند

10- شگفت انگیزتر این که شیوه گزینش و تشخیص شاهنامه شناس بزرگ ما برهانی است من درآوردی ، از روی خویشتن باوری و غیرمستند و غیرقابل تطبیق با موازین علم  تحقیق و پژوهش.

11-این چگونه استدلالی است که می فرمایند چون نوشته خود را از نوشته فردوسی برتر دیدم ، فهمیدم که این کلام فردوسی نیست. ممکن است کلام شما شکسته نفسی و فروکاهیدن در مقابل مقام فردوسی باشد ، اما یک استدلال نیست. مگر شاعری که35 سال شصت هزار بیت می سراید ، تمام بیت هایش کامل ، بدون نقص و شایسته ترین است؟ با توجه به پژوهش های نوین شما و کشف و شهودی که انجام داده اید فکر نمی کنید چند سال دیگر یک نفر استادتر از شما پیدا شود و همین استدلال شما را بهانه کند و شاهنامه تدوین شده دکتر فریدون جنیدی را به نصف کاهش دهد ؟ چگونه شما اجازه این بزرگترین تحریف و تخریب ملی میهنی  و فرهنگی ملتی را به خودتان می دهید و دیگران اجازه نداشته باشند...

12-فرض دوم ، استاد شاهنامه شناس، دکتر جنیدی چنان چه این واقعیت هزار ساله را هم با کشف و شهود انکار نکرده باشد ، فردوسی 35سال از زندگی خویش را صرف سرودن شاهنامه کرده است . پرسش این است حکیمی به بزرگی فردوسی با آن آوازه و آن اعتبار حماسی و ادبی ای که شاهنامه اش توانسته است برای او و سرزمینش  و هم میهنانش در سرتاسر گیتی به شایستگی و فرخندگی آبرویی سترگ دست و پا کند ، این قدر کم استعداد در شعر و شاعری بوده است که در مدت 35 سال فقط 3000 بیت،  .... و مهمتر این که کار 35 سال در 9 سال به پایان برسد و این 5 شاعر مورد نظر استاد جنیدی توانسته باشند مدت 9 سال چنانچه در طول همه دوران مودود دست اندرکار بوده باشند. توجه کنید فردوسی سی هزار بیت را در 35 سال بسراید و 5 نفر که نه نامی دارند و نه نشانی سی هزار بیت را در 9 سال بسرایند؟

13-در یک صورت وقوع چنین رویداد شگفت انگیزی ممکن است و آن این که آن 5 نفر شاعر!! هزار سال راز و رمز و اسناد و مدارک خودشان را پنهان کرده باشند و در سالها و ماه های آخر چاپ شاهنامه دکتر جنیدی به ناگهان کشف و از پرده اسرار غیبی و از پس 10 قرن سکوت سنگین برون پریده باشند.

 

به یاد دارم در دوران دبیرستان و دانشگاه اساتید محترم ادبیاتم این چنین می گفتند که داستان های شاهنامه داستان هایی بوده اند ملی و  باستانی که در سینه مردمان مان نسل به نسل می گشت تا زمان فردوسی و قبل فردوسی عده ای بوده اند که این ها را جمع آوری و به صورت نثر و یا حتی نظم در آورده اند که فردوسی نیز از بعضی از آنان استفاده نموده است ولی در نهایت فردوسی بسیار زیباتر و قویتر از دیگران عمل نموده است. پس این سخن به گزاف است که استاد منتقد گفته است. اما بر جنیدی این نقد وارد است که شاهنامه آنچنان که در نقد گفته شد چونان قانون اساسی ملتی می ماند که دارای پیشینه ای است بس دراز که گاه گفته اند 5 هزار سال و یا حداقل 3 هزار سال. شاهنامه نماد هویت و ادبیات و فرهنگ ایران زمین است نه تنها آنان که در سرزمینی به نام ایران سکنا دارند که در هویت همه مردمان کشورهایی هستند که  روزگاری در زیر نام ایران زندگی می کردند؛ و فردوسی یک شخص خاص نیست بلکه نمودی است از یک ملت و از فرهنگ. پس جای ندارد که بگوییم چون از فردوسی نیست پس بایستی پاک شود. و این نکته نیز حایز اهمیت است که به فرض صحیح بودن گفتمان شما مگر نداریم در همین ادبیات خودمان آثار ادبی بسیار بزرگ و بین المللی که در طول تاریخ به عیان اضافاتی به آن شده است نمونه اگر بخواهم بگوییم کلیله و دمنه یا هزار و یک شب و.... به تصدیق کسان بسیار شاهنامه نشانه هویت ماست و شما با این کارتان هویت ما را خدشه دار می کنید.

 

لازم به ذکر است که بنیاد نیشابور که زیر مجموعه سازمان پژوهش فرهنگ ایران می باشد با اشاره به این موضوع در این باره می نویسد: ویراستار ابیاتی که به نظرش الحاقی بوده، از متن شاهنامه حذف نکرده و تنها ابیات الحاقی با قلم ریز و ایرانیک از ابیات اصیل جدا شده اند. 

نظرات (۵)

بسی رنج بردم در این سال سی•••••عجم زنده کردم بدین پارسی

بسی رنج بردم در این سال سی•••••عجم زنده کردم بدین پارسی

عالی
ممنون لطفا کوتاه تر 
۲۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۸:۴۰ معصومه صادقی
:-)
....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
KJDYTVG