۲۹ تیر ۹۹ ، ۲۳:۴۷
بحران کرونا، علیه همه موجودیت انسان
در چنین هنگامه ای که بحران کرونا انسان را تهدید می کند، ایران ما حالش خوب نیست؛ و هر روز زخمی تازه بر تن نحیف ایران مان مینشیند.
برای نخستین بار، در روزهای آغازین اسفندماه پارسال بود که ورود بیماری کرونا به کشور رسماً اعلام شد.
دولتها و بسیاری از مردم، نخستین راه برخورد با این ویروس را قرنطینه دانستند و به شکلهای گوناگونی این کار را انجام دادند. اما با همه سختگیریها همهگیری این بیماری جهانی شد و از کنترل و مدیریت همگان بیرون رفت.
این بیماری نه تنها تندرستی انسان را تهدید کرد، بلکه بهداشت و سلامت، آموزش، اقتصاد، فرهنگ و … را نیز همزمان مورد حمله و تهدید قرار داد.
امروز پس از چهارماه و با تعطیلیهای گسترده، بازار جهانی کاملاً دچار مشکل گردید. در این بین بازار و کسب و کارها در کشور ما نیز به گونه دیگری دچار مشکل گردید که باید به گونه ویژه هم بررسی شود.
در نگاه نخست بازار و کسب و کارهای ایرانی را باید در دو وجه مورد بررسی قرار داد.
نخست نگاه مردمی برآمده از فرهنگی که در دو دهه اخیر جامعه ایرانی را فراگرفته است. وجه دوم نیز نگاه صاحبان کسب و کارها و بازار است.
نگاه مردمی؛
مردم ایران، در سه ماهه نخست ورود کرونا، یا همان موج نخست، جنبههایی مثبت از خود نشان دادند. ایثار، از خودگذشتگی، کمک به یکدیگر که به گونه ویژهای در پویشهای مردمی از ورود همگانی به تولید مواد ضدعفونی و ماسک و … تا کمکهای مؤمنانه خود را نشان داد. گفتنی است که پویشها بدون هیچگونه چشمداشت مادی و معنوی و تنها در راستای مباره همهجانبه و همهگیر با بیماری نفسگیر کرونا و تبعات اقتصادی آن انجام میشد. این در حالی بود که برخی از رسانهها، از سر نیکپنداری و نیکگفتاری، در کنار پوشش این پویشها، درخواست ورود و پشتیبانی دولت از پویشها و پرداخت خسارت به بنگاهها و کسب و کارهایی که دچار ضرر و زیان شده بودند پرداختند؛ که البته این حرکت رسانهها قابل تقدیر بود. گفتنی است بیان این درخواستها از سویی نگاهی حقطلبانه به شمار میرود اما از سوی دیگر بالا بردن توقعات و انتظارات مردمی را به دنبال داشت که در توان هیچ دولتی نیست.
با عبور از موج نخست، عادیسازی بدون آموزشهای لازم و کافی توسط دولت، سفیدپنداری وضعیت بیماری را در مردمی که بسیاری از آنان با کم نمودن سفرهای غیرضرور شهری و بینشهری، رعایت شیوهنامههای بهداشتی، پویشها و کمکهای مردمی به مبارزه با بیماری رفته بودند، شد.
این پندار، سبب شد تا در هر دو جبهه بهداشتی و فرهنگی – اقتصادی، جامعهای را که میرفتند تا به اسطورههای جهانی مبارزه بهداشتی و فرهنگی – اقتصادی بدل شوند، به ناگاه وضعیتی دیگر را پیدا نمایند.
اکنون فصل دوم بیماری کرونا را ورق میزنیم؛ فصلی که جامعه جهانی به همزیستی و همگامی برای نابودی این بیماری گام برمیدارد و پس از یک فصل هنوز هم به پویشهای مردمی ایران نرسیده است.
اما در چنین هنگامهای، ایران ما حالش خوب نیست؛ و هر روز زخمی تازه بر تن نحیف ایرانمان مینشیند.
در حالی نیمه چهارمین ماه کرونایی را سپری میکنیم که دیگر از پویشهای مردمی، خبری نمیرسد. کرونا جان تازه گرفته است و هر روز بیش از دیروز کسانی را میبلعد. کسب و کارها نیز در این هنگامه، به پرتگاه ورشکستگی سلام میکنند… چه باید کرد؟
این چه باید کرد را از روز نخست به گونهها گوناگونی میشنیدیم؛ اما باور نمیکردیم که روزی همه چیزمان را روبروی چشمانمان در آتشی بسوزد و ندانیم چه باید کنیم.
آن چه باید بدانیم این است که کرونا ویروس، نابود شدنی نیست و تا همیشه با ما زندگی خواهد کرد. پس باید بدانیم چگونه با این بیماری همزیستی داشته باشیم.
نه قرنطینه، نه بستنها و … پاسخ مناسبی به این بیماری نیست و نخواهد بود.
این جاست که دولت میبایست گامی جدی برداشته، و بیش از هر چیز به آموزشهای برای همزیستی با بیماری بردارد.
شیوهنامههای بهداشتی وزارت بهداشت باید پاسخگوی نیازهای مردم نیز باشد؛ و شیوهنامههایی که هزینهها زیادی بر مردم تحمیل کند، عملاً بیهوده و کوتاهمدت خواهد بود.
پیشنهاد میشود بیش و پیش از هر چیز، اعتماد عمومی از بین رفته را ترمیم نمایند. در گام نخست، آموزشها همراه با شیوهنامههای درست و مناسب همچون استفاده از ماسک چرا، کجا و چگونه، استفاده نکردن از وسایلی همچون کولر و حفظ فاصله اجتماعی مناسب برای همه مردم باید انجام گیرد. سپس اعتماد به نیروی جوان تحصیلکرده، برای انجام کارهای پژوهشی و حتی ورود به عرصه مبارزه، میتواند امیدبخشی و شتاب در این راه را هموار نماید. همچنین دولت میبایست هر چه سریعتر نسبت به تنظیم بازار و نحوه تولید و عرضه، فشار اقتصادی وارده به مردم را کم کند. گام پایانی نیز فرهنگسازی سبک زندگی متناسب با این بیماری است.
اطلاعات و آگاهیبخشی به جامعه تنها باید از یک منبع صورت گیرد و هر کسی نباید در این موضوع تخصصی ورود نماید.
در پایان بار دیگر بر اهمیت راهاندازی بیدغدغه کسب و کارها با توجه به شرایط کنونی تأکید مینمایم؛ باید بدانیم که هیچ دولت و حکومتی نمیتواند به هر دلیلی در بازه زمانی حتی کوتاهمدت کسب و کارها را تعطیل نماید. پس اگر مردم و مسئولین به شیوهنامه همزیستی با این بیماری دست نیابند، در آینده نزدیک باید رخدادهای ناگواری را انتظار بکشیم.
دولتها و بسیاری از مردم، نخستین راه برخورد با این ویروس را قرنطینه دانستند و به شکلهای گوناگونی این کار را انجام دادند. اما با همه سختگیریها همهگیری این بیماری جهانی شد و از کنترل و مدیریت همگان بیرون رفت.
این بیماری نه تنها تندرستی انسان را تهدید کرد، بلکه بهداشت و سلامت، آموزش، اقتصاد، فرهنگ و … را نیز همزمان مورد حمله و تهدید قرار داد.
امروز پس از چهارماه و با تعطیلیهای گسترده، بازار جهانی کاملاً دچار مشکل گردید. در این بین بازار و کسب و کارها در کشور ما نیز به گونه دیگری دچار مشکل گردید که باید به گونه ویژه هم بررسی شود.
در نگاه نخست بازار و کسب و کارهای ایرانی را باید در دو وجه مورد بررسی قرار داد.
نخست نگاه مردمی برآمده از فرهنگی که در دو دهه اخیر جامعه ایرانی را فراگرفته است. وجه دوم نیز نگاه صاحبان کسب و کارها و بازار است.
نگاه مردمی؛
مردم ایران، در سه ماهه نخست ورود کرونا، یا همان موج نخست، جنبههایی مثبت از خود نشان دادند. ایثار، از خودگذشتگی، کمک به یکدیگر که به گونه ویژهای در پویشهای مردمی از ورود همگانی به تولید مواد ضدعفونی و ماسک و … تا کمکهای مؤمنانه خود را نشان داد. گفتنی است که پویشها بدون هیچگونه چشمداشت مادی و معنوی و تنها در راستای مباره همهجانبه و همهگیر با بیماری نفسگیر کرونا و تبعات اقتصادی آن انجام میشد. این در حالی بود که برخی از رسانهها، از سر نیکپنداری و نیکگفتاری، در کنار پوشش این پویشها، درخواست ورود و پشتیبانی دولت از پویشها و پرداخت خسارت به بنگاهها و کسب و کارهایی که دچار ضرر و زیان شده بودند پرداختند؛ که البته این حرکت رسانهها قابل تقدیر بود. گفتنی است بیان این درخواستها از سویی نگاهی حقطلبانه به شمار میرود اما از سوی دیگر بالا بردن توقعات و انتظارات مردمی را به دنبال داشت که در توان هیچ دولتی نیست.
با عبور از موج نخست، عادیسازی بدون آموزشهای لازم و کافی توسط دولت، سفیدپنداری وضعیت بیماری را در مردمی که بسیاری از آنان با کم نمودن سفرهای غیرضرور شهری و بینشهری، رعایت شیوهنامههای بهداشتی، پویشها و کمکهای مردمی به مبارزه با بیماری رفته بودند، شد.
این پندار، سبب شد تا در هر دو جبهه بهداشتی و فرهنگی – اقتصادی، جامعهای را که میرفتند تا به اسطورههای جهانی مبارزه بهداشتی و فرهنگی – اقتصادی بدل شوند، به ناگاه وضعیتی دیگر را پیدا نمایند.
اکنون فصل دوم بیماری کرونا را ورق میزنیم؛ فصلی که جامعه جهانی به همزیستی و همگامی برای نابودی این بیماری گام برمیدارد و پس از یک فصل هنوز هم به پویشهای مردمی ایران نرسیده است.
اما در چنین هنگامهای، ایران ما حالش خوب نیست؛ و هر روز زخمی تازه بر تن نحیف ایرانمان مینشیند.
در حالی نیمه چهارمین ماه کرونایی را سپری میکنیم که دیگر از پویشهای مردمی، خبری نمیرسد. کرونا جان تازه گرفته است و هر روز بیش از دیروز کسانی را میبلعد. کسب و کارها نیز در این هنگامه، به پرتگاه ورشکستگی سلام میکنند… چه باید کرد؟
این چه باید کرد را از روز نخست به گونهها گوناگونی میشنیدیم؛ اما باور نمیکردیم که روزی همه چیزمان را روبروی چشمانمان در آتشی بسوزد و ندانیم چه باید کنیم.
آن چه باید بدانیم این است که کرونا ویروس، نابود شدنی نیست و تا همیشه با ما زندگی خواهد کرد. پس باید بدانیم چگونه با این بیماری همزیستی داشته باشیم.
نه قرنطینه، نه بستنها و … پاسخ مناسبی به این بیماری نیست و نخواهد بود.
این جاست که دولت میبایست گامی جدی برداشته، و بیش از هر چیز به آموزشهای برای همزیستی با بیماری بردارد.
شیوهنامههای بهداشتی وزارت بهداشت باید پاسخگوی نیازهای مردم نیز باشد؛ و شیوهنامههایی که هزینهها زیادی بر مردم تحمیل کند، عملاً بیهوده و کوتاهمدت خواهد بود.
پیشنهاد میشود بیش و پیش از هر چیز، اعتماد عمومی از بین رفته را ترمیم نمایند. در گام نخست، آموزشها همراه با شیوهنامههای درست و مناسب همچون استفاده از ماسک چرا، کجا و چگونه، استفاده نکردن از وسایلی همچون کولر و حفظ فاصله اجتماعی مناسب برای همه مردم باید انجام گیرد. سپس اعتماد به نیروی جوان تحصیلکرده، برای انجام کارهای پژوهشی و حتی ورود به عرصه مبارزه، میتواند امیدبخشی و شتاب در این راه را هموار نماید. همچنین دولت میبایست هر چه سریعتر نسبت به تنظیم بازار و نحوه تولید و عرضه، فشار اقتصادی وارده به مردم را کم کند. گام پایانی نیز فرهنگسازی سبک زندگی متناسب با این بیماری است.
اطلاعات و آگاهیبخشی به جامعه تنها باید از یک منبع صورت گیرد و هر کسی نباید در این موضوع تخصصی ورود نماید.
در پایان بار دیگر بر اهمیت راهاندازی بیدغدغه کسب و کارها با توجه به شرایط کنونی تأکید مینمایم؛ باید بدانیم که هیچ دولت و حکومتی نمیتواند به هر دلیلی در بازه زمانی حتی کوتاهمدت کسب و کارها را تعطیل نماید. پس اگر مردم و مسئولین به شیوهنامه همزیستی با این بیماری دست نیابند، در آینده نزدیک باید رخدادهای ناگواری را انتظار بکشیم.

آرامگاه پیر بَنکی در آستانه ویرانی
آیا صفرهای پول ملی پرواز میکنند؟
هشیار باشیم؛ آتشبس، پایان جنگ نیست!
آشنایی با زندگی شهید پرفسور سعید برجی
به پیشواز نبرد آغاز میگردد
آشنایی با شهید پرفسور عبدالحمید مینوچهر
آشنایی با زندگی شهید پرفسور سید امیرحسین فقهی
آشنایی با آیتالله دکتر احمد بهشتی
سحرگاهان سعدیه
انقلاب ما، انقلابی از نهاد مردم بود
سرمای زمستانی شیراز با کمترین بارش
نگاهی به جلد کتاب کارگاه نوآوری و کارآفرینی؛ پایه یازدهم
نابودی سنگگورهای تاریخی کازرون
گلبوسه
ترور 4 دانشمند هستهای استان فارس در حمله رژیم صهیونیستی
شما در مقابل بیآبی و گرسنگی و شکنجه مقاومت کردید ما در مقابل نگاهها
رویداد آیینهها؛ آشنایی و بررسی آثار بابافغانی شیرازی
رویداد آیینهها؛ آشنایی و بررسی با شاه داعی الله شیرازی، عارف و شاعر سده نهم
در دومین رویداد ادبی آیینهها روی داد؛ آشنایی با مولانا محمد طالب جاجرمی
به بهانه آغاز هفته کتاب و کتابخوانی؛ پاسداشت دکتر منوچهر کیانی در رویداد صحبت یار
پاسداشت نزدیک به 30 چهره فرهنگ و هنر فارس در نیمسال نخست 1402
صدور مجوزهای فرهنگی هنری مجازی شد/ مهلت سامانه ای کردن تا پایان آبان
رونمایی از کتاب به ژرفای زیبایی
بررسی روابط عمومی از دو زاویه دانش و کارآیی
پاسداشت تلاشهای 100 چهره فرهنگی و هنری در رویداد صحبت یار 1401
پاسداشت بیش از ۴۰ فرهنگور و هنرمند فارس در رویداد صحبت یار
کارگردان نمایش اسب قاتلین: جشنوارهها بستر بالندگی هنری و اندیشهورزی
برگزاری کارگاههای توانمندسازی انجمنهای ادبی در فارس
طرح ویژه حمایت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی از مستندسازان استان
گشت و گذار در مسجد جامع وکیل شیراز
چهارصد و هجدهمین نشان ملی مفاخر در دستان حکیمی از فسا
آشنایی با برخی از گلهای بهاری فارس
نوروز؛ نفسِ تازهٔ زمین و رستاخیز طبیعت
رویش دوباره زندگی در نوروز 1404
برفگاه سپیدان در روزهای پایانی اسفند
یک روز بارانی در شیراز : عشق و زیبایی در میان قطرات باران
گذری بر مناطق گردشگری کازرون
کاروانسرای خان زنیان
روستای دیکانک و گاوکشک
خشونت چیست؟
کودتای نظامی مصدق علیه شاه!!!
اردیبهشت های نعیم
حرم شاهچراغ
مهدویت، از حقیقت تا انحراف!!
باستان گرایی خوب یا بد؟
باغ سیب و به خانه زنیان
سفری با عطاهای فراموش نشدنی
خوانش نمایشنامه شب یلدا
خانه ای قدیمی در کازرون
منطقه چرامکان
گل انار
بهار در بهشت زهرای کازرون
سعدیه
سیب بود و آب بود و مهربانی
چنارفاریاب
استقبال مردم شیراز از شهدای گمنام
عزاداری محرم در حسینیه کازرونی های مقیم شیراز
باغ ارم
پارک جنگلی مرتضی علی در شیراز
چرا باید از روحانی بترسیم؟/خطر را جدی بگیرید!
انتخاب مسئول گروه قرآنی زنیان
شاخه اما بگریست
بچه محلمون آقا محمد
تاسوعای 1396 هجری کازرون
شکوفه های بهاری پرتقال
شکوفه های آخورک
دشت برم نوروز97
مناطق گردشگری شیراز
مصدق و نهضت تنگستانی ها
جنبش کتابخوانی در خانه زنیان
حافظیه
یک جامانده کربلای ۴ از اروند گفت
روستای کهمره سرخی
انتخابات 7 اسفند 94
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد
با یاری خداوند #کرونا_را_شکست_میدهیم.